راهبان
licenseمعنی کلمه راهبان
معنی واژه راهبان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | monk, cowl, hermit, anchoret, anchorite, ascetic, monks | ||
عربی | راهب، ناسك، رجل متدين | ||
ترکی | rahipler | ||
فرانسوی | les moines | ||
آلمانی | mönche | ||
اسپانیایی | monjes | ||
ایتالیایی | monaci | ||
مرتبط | راهب، تارک دنیا، بالاپوش راهبان، زاهد گوشه نشین، گوشه نشین، منزوی، عابد، زاهد، خلوت نشین، مرتاض | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "راهبان" در زبان فارسی به معنای افرادی است که در یک راه و مسیری خاص (معنوی، روحانی یا اجتماعی) حرکت میکنند و معمولاً به کسانی اطلاق میشود که در راهی روحانی یا مذهبی پایبند هستند. در مورد قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه نکات زیر را میتوان مد نظر قرار داد:
به عنوان مثال:
با رعایت این اصول میتوان از "راهبان" به شکل صحیح و مؤثر در نگارش استفاده کرد. | ||
واژه | راهبان | ||
معادل ابجد | 259 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | rāhbān | ||
معادل انگلیسی | patrolman, lengthman, ganger | ||
مرتبط با | حمل ونقل ریلی | ||
ترکیب | (اسم، صفت) ‹رهبان، راهوان› [قدیمی] | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی راهبان | ||
پخش صوت |
فردی که بازرسی و نظارت بر بخشی از خط را برعهده دارد کلمه "راهبان" در زبان فارسی به معنای افرادی است که در یک راه و مسیری خاص (معنوی، روحانی یا اجتماعی) حرکت میکنند و معمولاً به کسانی اطلاق میشود که در راهی روحانی یا مذهبی پایبند هستند. در مورد قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه نکات زیر را میتوان مد نظر قرار داد: نحوه نوشتن: کلمه "راهبان" با حرف "ب" نوشته میشود و در صورت نیاز به جمع بستن، به همین شکل باقی میماند. استفاده از علامتهای نگارشی: وقتی "راهبان" در یک جمله به کار میرود، باید به قواعد علامتگذاری دقت شود. به عنوان مثال، اگر جملهای باشد که شامل "راهبان" است، باید اطمینان حاصل شود که فاصلهها و ویرگولها به درستی رعایت شدهاند. جنس و عدد: "راهبان" به نوعی جمع مذکر است و در محاورات یا متون علمی باید دقت کرد که با ضمایر و صفات مناسب همخوانی داشته باشد. به عنوان مثال: با رعایت این اصول میتوان از "راهبان" به شکل صحیح و مؤثر در نگارش استفاده کرد.
monk, cowl, hermit, anchoret, anchorite, ascetic, monks
راهب، ناسك، رجل متدين
rahipler
les moines
mönche
monjes
monaci
راهب، تارک دنیا، بالاپوش راهبان، زاهد گوشه نشین، گوشه نشین، منزوی، عابد، زاهد، خلوت نشین، مرتاض