ریسه
licenseمعنی کلمه ریسه
معنی واژه ریسه
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| مترادف | 1- رشته، نوار 2- ضعف، غش | ||
| انگلیسی | row, chain, rice | ||
| عربی | صف، نزاع، طابور، شجار، ضجة، شارع، طريق، خصام، ضوضاء، تأنيب، تشاجر، جدف، قذف، اصطف، نقل بمركب، إشترك في سباق تجذيف | ||
| ترکی | iplik | ||
| فرانسوی | fil | ||
| آلمانی | faden | ||
| اسپانیایی | hilo | ||
| ایتالیایی | filo | ||
| مرتبط | ردیف، سطر، صف، خط، رج، زنجیر، سلسله، حلقه | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ریسه" در زبان فارسی به معنای رشته یا زنجیری از اجسام یا مواد است که معمولاً به صورت تزئینی یا برای بستن اشیاء استفاده می‌شود. این کلمه ممکن است در جمله‌ها و متن‌های مختلف به کار رود. در اینجا چند نکته نگارشی و دستوری دربارهٔ این کلمه ارائه می‌شود:
به طور کلی، رعایت قواعد املایی و نگارشی در نوشتن کلمه "ریسه" و استفاده صحیح از آن در جملات، به بهبود کیفیت نگارش کمک می‌کند. | ||
| واژه | ریسه | ||
| معادل ابجد | 275 | ||
| تعداد حروف | 4 | ||
| تلفظ | rise | ||
| معادل انگلیسی | thallus | ||
| مرتبط با | زیست‌شناسی- علوم گیاهی | ||
| نقش دستوری | اسم | ||
| ترکیب | (اسم) | ||
| مختصات | (عا.) | ||
| آواشناسی | rise | ||
| الگوی تکیه | WS | ||
| شمارگان هجا | 2 | ||
| منبع | واژه‌های مصوّب فرهنگستان | ||
| نمایش تصویر | معنی ریسه | ||
| پخش صوت | |||
دستگاه رویشی گیاهان پست که فاقد تمایز کامل بافتی است و در حد ابتدایی باقی مانده است کلمه "ریسه" در زبان فارسی به معنای رشته یا زنجیری از اجسام یا مواد است که معمولاً به صورت تزئینی یا برای بستن اشیاء استفاده می‌شود. این کلمه ممکن است در جمله‌ها و متن‌های مختلف به کار رود. در اینجا چند نکته نگارشی و دستوری دربارهٔ این کلمه ارائه می‌شود: نقطه‌گذاری: اگر کلمه "ریسه" در انتهای جمله قرار بگیرد، به آن نقطه بیشتری اضافه نمی‌شود. اما در صورت استفاده در وسط جمله، باید به قواعد نقطه‌گذاری توجه داشت. تطابق املایی: حتماً به املای صحیح کلمه "ریسه" دقت فرمایید. این کلمه با «ی» و «س» و «ه» نوشته می‌شود. استفاده در متن: در جملات خود میتوانید از "ریسه" به عنوان اسم استفاده کنید. به عنوان مثال: "در جشن تولد، از ریسه‌های رنگین برای تزئین استفاده کردیم." ترکیب‌های لفظی: کلمه "ریسه" ممکن است با کلمات دیگر ترکیب شده و معانی جدیدی ایجاد کند، مانند "ریسه رنگی" یا "ریسه نورانی". به طور کلی، رعایت قواعد املایی و نگارشی در نوشتن کلمه "ریسه" و استفاده صحیح از آن در جملات، به بهبود کیفیت نگارش کمک می‌کند.
1- رشته، نوار
2- ضعف، غش
row, chain, rice
صف، نزاع، طابور، شجار، ضجة، شارع، طريق، خصام، ضوضاء، تأنيب، تشاجر، جدف، قذف، اصطف، نقل بمركب، إشترك في سباق تجذيف
iplik
fil
faden
hilo
filo
ردیف، سطر، صف، خط، رج، زنجیر، سلسله، حلقه
