استخر
licenseمعنی کلمه استخر
معنی واژه استخر
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| مترادف | آبگير، بركه، برم، تالاب، حوض، حوضچه، حوضه | ||
| انگلیسی | pool, swimming pool, stank, lake, lin, linn, lough, watering place | ||
| عربی | تجمع، حوض السباحة، بركة السباحة، صندوق مشترك، حوض السفن، تجمع مياه، بركة صغيرة، عمولة المقامرة، إتحاد شركات، بوابة لعبة بليارد، حوض منتج للنفط أو الغاز، جمع، أسهم، وحد، حمام سباحة | ||
| ترکی | yüzme havuzu | ||
| فرانسوی | piscine | ||
| آلمانی | schwimmbad | ||
| اسپانیایی | piscina | ||
| ایتالیایی | piscina | ||
| مرتبط | برکه، مخزن، ائتلاف، تصحیلات اشتراکی، استخر شنا، سد، دریاچه، دریاچه کوچک، ابشار، اب دریا، مشرب، محل چشمه اب معدنی، اب انبار، ابشخور | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "استخر" در زبان فارسی به جایگاه خاصی اشاره دارد و قواعد نگارشی خاصی می‌تواند در مورد آن مد نظر باشد. در زیر به برخی نکات مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم:
امیدوارم این نکات مفید واقع شود! اگر سوال یا نکته خاصی در مورد "استخر" دارید، خوشحال می‌شوم بیشتر کمک کنم. | ||
| واژه | استخر | ||
| معادل ابجد | 1261 | ||
| تعداد حروف | 5 | ||
| تلفظ | 'estaxr | ||
| معادل انگلیسی | pond | ||
| مرتبط با | مهندسی محیط‌زیست و انرژی | ||
| نقش دستوری | اسم | ||
| ترکیب | (اسم) ‹استرخ، استلخ، ستخر› | ||
| مختصات | (اِ تَ) (اِ.) | ||
| آواشناسی | 'estaxr | ||
| الگوی تکیه | WS | ||
| شمارگان هجا | 2 | ||
| منبع | واژه‌های مصوّب فرهنگستان | ||
| نمایش تصویر | معنی استخر | ||
| پخش صوت | |||
در صنعت آب و فاضلاب، گودالی با حجم نسبتاً زیاد که سیال در آن نگهداری می شود یا واکنش خاصی در آن انجام می گیرد کلمه "استخر" در زبان فارسی به جایگاه خاصی اشاره دارد و قواعد نگارشی خاصی می‌تواند در مورد آن مد نظر باشد. در زیر به برخی نکات مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم: نحوه نوشتار: کلمه "استخر" باید همیشه با حروف فارسی نوشته شود و از علامت‌های نگارشی مانند ویرگول یا نقطه در جملات استفاده شود. تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه "اس-تخر" است. جمع: جمع این کلمه "استخرها" است. در جملات می‌توانیم از این شکل برای اشاره به چند استخر استفاده کنیم. کاربرد: می‌توان از این کلمه در جملات مختلف برای اشاره به مکان‌هایی که برای شنا و تفریح آب‌تنی استفاده می‌شوند، استفاده کرد. به طور مثال: "استخرهای عمومی در تابستان شلوغ هستند." نحوه صرف: "استخر" به عنوان اسم نکره می‌تواند با حرف "یک" یا "این" آمده و به صورت زیر به کار رود: امیدوارم این نکات مفید واقع شود! اگر سوال یا نکته خاصی در مورد "استخر" دارید، خوشحال می‌شوم بیشتر کمک کنم.
آبگير، بركه، برم، تالاب، حوض، حوضچه، حوضه
pool, swimming pool, stank, lake, lin, linn, lough, watering place
تجمع، حوض السباحة، بركة السباحة، صندوق مشترك، حوض السفن، تجمع مياه، بركة صغيرة، عمولة المقامرة، إتحاد شركات، بوابة لعبة بليارد، حوض منتج للنفط أو الغاز، جمع، أسهم، وحد، حمام سباحة
yüzme havuzu
piscine
schwimmbad
piscina
piscina
برکه، مخزن، ائتلاف، تصحیلات اشتراکی، استخر شنا، سد، دریاچه، دریاچه کوچک، ابشار، اب دریا، مشرب، محل چشمه اب معدنی، اب انبار، ابشخور
