زاپاس
licenseمعنی کلمه زاپاس
معنی واژه زاپاس
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اضافي، رزرو، يدكي | ||
انگلیسی | spare | ||
عربی | إضافي، احتياطي، فائض، هزيل، مقتصد، بخيل، قطعة غيار، اجتنب، خصص، خبل، اقتصد، دخر، بخل، رق، دبر | ||
ترکی | kıyamamak | ||
فرانسوی | de rechange | ||
آلمانی | ersatzteil | ||
اسپانیایی | repuesto | ||
ایتالیایی | ricambio | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "زاپاس" در زبان فارسی به معنای "عوض" یا "جایگزین" است و بهویژه در ورزش، به بازیکنانی اطلاق میشود که بهعنوان بازیکن جایگزین برای بازیکنان اصلی وارد میدان میشوند. برای نگارش و استفاده درست از این کلمه، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "زاپاس" بهدرستی در متنها و محاورات استفاده کرد. | ||
مثال برای واژه | مثال برای واژه (هوش مصنوعی) البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "زاپاس" در جمله آوردهام:
امیدوارم این مثالها مفید باشند! | ||
واژه | زاپاس | ||
معادل ابجد | 71 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | zāpās | ||
معادل انگلیسی | spare tyre, conventional full-sized spare | ||
مرتبط با | مهندسی بسپار- تایر | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (اسم، صفت) [روسی] | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | zApAs | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی زاپاس | ||
پخش صوت |
چرخی اضافی در خودرو که در صورت لزوم با چرخ پنچرشده تعویض میشود کلمه "زاپاس" در زبان فارسی به معنای "عوض" یا "جایگزین" است و بهویژه در ورزش، به بازیکنانی اطلاق میشود که بهعنوان بازیکن جایگزین برای بازیکنان اصلی وارد میدان میشوند. برای نگارش و استفاده درست از این کلمه، میتوان به نکات زیر توجه کرد: نحوه نگارش: کلمه "زاپاس" به صورت "زاپاس" نوشته میشود و در متون رسمی باید بهاین شکل حفظ شود. تلفظ: تلفظ صحیح آن به صورت "زاپاس" است و باید به این شکل در گفتار استفاده شود. جنس و شمار: این کلمه بهصورت جمع "زاپاسها" نیز به کار میرود. بهعنوان مثال: "زاپاسهای تیم در نیمه دوم بازی وارد میدان شدند." زمینههای کاربردی: با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "زاپاس" بهدرستی در متنها و محاورات استفاده کرد. البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "زاپاس" در جمله آوردهام: ماشینم در جاده خراب شد، ولی خوشبختانه یک لاستیک زاپاس همراه داشتم. برای سفر به کوهستان، همیشه یک چادر زاپاس در کولهام میگذارم تا در صورت نیاز از آن استفاده کنم. تیم فوتبال برای بازی امروز یک بازیکن زاپاس به لیست خود اضافه کرده است. اگر یخچال خراب شود، باید یک یخچال زاپاس برای حفظ مواد غذایی داشته باشیم. امیدوارم این مثالها مفید باشند!
اضافي، رزرو، يدكي
spare
إضافي، احتياطي، فائض، هزيل، مقتصد، بخيل، قطعة غيار، اجتنب، خصص، خبل، اقتصد، دخر، بخل، رق، دبر
kıyamamak
de rechange
ersatzteil
repuesto
ricambio