زباله
licenseمعنی کلمه زباله
معنی واژه زباله
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آشغال، خاشاك، خاكروبه | ||
انگلیسی | garbage, rubbish, dump, ordure, sullage | ||
عربی | قمامة، نفاية، زبالة، قاذورات، كلام تافه | ||
ترکی | Çöp | ||
فرانسوی | ordures | ||
آلمانی | müll | ||
اسپانیایی | basura | ||
ایتالیایی | spazzatura | ||
مرتبط | خاکروبه، اشغال، فضولات، نخاله، روده، چیز پست و بی ارزش، پکری، جنس را بقیمت خیلیارزان فروختن، نجاست، براز، گنداب، فاضل اب، پس اب، مواد اضافی فلزات مذاب | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "زباله" در زبان فارسی به معنای پسماندها و مواد غیرقابل استفاده است. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوان بهطور مؤثر و صحیح از کلمه "زباله" در نوشتارهای مختلف استفاده کرد. | ||
واژه | زباله | ||
معادل ابجد | 45 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | zobāle | ||
معادل انگلیسی | rubbish | ||
مرتبط با | مهندسی محیطزیست و انرژی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: زبالَة] | ||
مختصات | (زُ لِ) [ ع . زبالة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | zobAle | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی زباله | ||
پخش صوت |
مواد زائد جامد بهجز پسماندهای غذایی کلمه "زباله" در زبان فارسی به معنای پسماندها و مواد غیرقابل استفاده است. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: نحوه نگارش: کلمه "زباله" به صورت تمامنویس نوشته میشود و نیازی به استفاده از حروف دیگر (مانند همزه یا تنوین) ندارد. جمع و مفرد: کلمه "زباله" در حالت مفرد به کار میرود و جمع آن "زبالهها" است. در جملات به صورت زیر استفاده میشود: ارتباط با دیگر کلمات: کلمه "زباله" میتواند با کلمات دیگر ترکیب شود، مانند: استفاده در متن رسمی و غیررسمی: در متون رسمی و علمی میتوان از کلمه "زباله" به عنوان یک واژه عمومی استفاده کرد، اما در متون غیررسمی شاید از اصطلاحات عامیانه بیشتری استفاده شود. با رعایت این نکات، میتوان بهطور مؤثر و صحیح از کلمه "زباله" در نوشتارهای مختلف استفاده کرد.
آشغال، خاشاك، خاكروبه
garbage, rubbish, dump, ordure, sullage
قمامة، نفاية، زبالة، قاذورات، كلام تافه
Çöp
ordures
müll
basura
spazzatura
خاکروبه، اشغال، فضولات، نخاله، روده، چیز پست و بی ارزش، پکری، جنس را بقیمت خیلیارزان فروختن، نجاست، براز، گنداب، فاضل اب، پس اب، مواد اضافی فلزات مذاب