زلال شده
licenseمعنی کلمه زلال شده
معنی واژه زلال شده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | clear | ||
عربی | صاف، واضح، بجلاء، جلي، شفاف، رائق، برئ، خالص، تبدد، ناصع، حاد، خال من العقد، رخص، سدد، متأكد، محض، بوضوح، بدون غموض، خلو من الضباب، خلو من الشوائب، غير مدين، إختفي اللص، صاح، نظف، أزال، أبرئ، فسر، مشرق، انقشع، حرر، أجاز، طالب، نور، خلص، ربح ربحا، صحا، صفى، وثب، تبادل الشيكات، باع، واثق، تخضع السفينة لشروط الجمارك، صافي | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "زلال شده" از دو جزء تشکیل شده است: "زلال" و "شده". در اینجا به بررسی قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این ترکیب میپردازیم:
به طور کلی، رعایت این نکات در استفاده و نگارش کلمه "زلال شده" میتواند به بهبود بیانی و وضوح مطلب کمک کند. | ||
واژه | زلال شده | ||
معادل ابجد | 377 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
معادل انگلیسی | clarified | ||
مرتبط با | علوم و فنّاوری غذا | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی زلال شده | ||
پخش صوت |
ویژگی مایعی که براثر جدا شدن ناخالصیها و رسوبات زلال تر شده است کلمه "زلال شده" از دو جزء تشکیل شده است: "زلال" و "شده". در اینجا به بررسی قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این ترکیب میپردازیم: معنی و مفهوم: "زلال" به معنای شفاف، روشن و پاک است، و "شده" به معنای انجام و حاصل است. بنابراین، "زلال شده" به معنای "به حالت شفاف درآمده" یا "شفاف و پاک شده" است. استفاده در جملات: این ترکیب میتوانند به عنوان صفت برای توصیف نهادها (اشیاء، آب و غیره) مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال: نگارش: در نوشتار فارسی، این کلمه باید به صورت جداگانه نوشته شود. از لحاظ نگارشی، رعایت فاصله مناسب و املای صحیح کلمات بسیار اهمیت دارد. قواعد نگارشی در ترکیب: به طور کلی، در نگارش متون فارسی، در نظر گرفتن قواعد جملات مثل ساختار منطقی، استفاده از ویرگول و نقاطع، و جایگاه کلمات در جمله از اهمیت بالایی برخوردار است. به طور کلی، رعایت این نکات در استفاده و نگارش کلمه "زلال شده" میتواند به بهبود بیانی و وضوح مطلب کمک کند.
clear
صاف، واضح، بجلاء، جلي، شفاف، رائق، برئ، خالص، تبدد، ناصع، حاد، خال من العقد، رخص، سدد، متأكد، محض، بوضوح، بدون غموض، خلو من الضباب، خلو من الشوائب، غير مدين، إختفي اللص، صاح، نظف، أزال، أبرئ، فسر، مشرق، انقشع، حرر، أجاز، طالب، نور، خلص، ربح ربحا، صحا، صفى، وثب، تبادل الشيكات، باع، واثق، تخضع السفينة لشروط الجمارك، صافي