استقرار
licenseمعنی کلمه استقرار
معنی واژه استقرار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | استواري، اسكان، ايستادگي، تثبيت، تحكيم، ثبات، ثبوت، جايگيري، قرار | ||
انگلیسی | establishment,pitch,lodgement,lodgment,confirmation,solidification | ||
عربی | مؤسسة، تأسيس، ترسيخ، توطيد، إقامة علاقات، رسوخ، كنيسة رسمية، مجموعة قوانين | ||
ترکی | kuruluş | ||
فرانسوی | Établissement | ||
آلمانی | einrichtung | ||
اسپانیایی | establecimiento | ||
ایتالیایی | istituzione | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "استقرار" در زبان فارسی به معنای قرار گرفتن یا مستقر شدن در یک مکان خاص است. در زیر به برخی از نکات قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
بهطور کلی، "استقرار" کلمهای است که در متون رسمی و تخصصی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد و باید به شیوهای مناسب و وفق با قواعد زبان فارسی با آن برخورد شد. | ||
واژه | استقرار | ||
معادل ابجد | 962 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
تلفظ | 'esteqrār | ||
معادل انگلیسی | deployment | ||
مرتبط با | علوم نظامی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) | ||
آواشناسی | 'esteqrAr | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی استقرار | ||
پخش صوت |
قرار گرفتن نیروها با آرایش ویژه در مناطق عملیاتی کلمه "استقرار" در زبان فارسی به معنای قرار گرفتن یا مستقر شدن در یک مکان خاص است. در زیر به برخی از نکات قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: نحوه استفاده: کلمه "استقرار" معمولاً بهصورت اسم به کار میرود و در جملات به معنای سکون، استواری یا پایداری اشاره میکند. صرف و نحو: این کلمه وابسته به فعل "استقرار یافتن" یا "استقرار دادن" نیز میتواند به کار برود. مترادفها: مترادفهای "استقرار" شامل "استواری"، "قرار گرفتن" و "مستقر شدن" هستند که میتوانند بسته به بافت جمله استفاده شوند. نکات نگارشی: بهطور کلی، "استقرار" کلمهای است که در متون رسمی و تخصصی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد و باید به شیوهای مناسب و وفق با قواعد زبان فارسی با آن برخورد شد.
استواري، اسكان، ايستادگي، تثبيت، تحكيم، ثبات، ثبوت، جايگيري، قرار
establishment,pitch,lodgement,lodgment,confirmation,solidification
مؤسسة، تأسيس، ترسيخ، توطيد، إقامة علاقات، رسوخ، كنيسة رسمية، مجموعة قوانين
kuruluş
Établissement
einrichtung
establecimiento
istituzione