استقرایی
licenseمعنی کلمه استقرایی
معنی واژه استقرایی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | a posteriori, a priori, apriority, inductive | ||
عربی | خلفي | ||
ترکی | tümevarım | ||
فرانسوی | induction | ||
آلمانی | induktion | ||
اسپانیایی | inducción | ||
ایتالیایی | induzione | ||
مرتبط | از معلول بعلت رسیده، استنتاجی، با استدلال قیاسی، پیشین | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "استقرایی" صفتی است که به مفهوم استنتاج از موارد خاص به یک قانون کلی اشاره دارد. در فارسی، مانند بسیاری از زبانها، قواعد نگارش و استفاده از کلمات وابسته به نوع جمله و ساختار آن است. در اینجا به چند نکته در مورد نگارش و استفاده از "استقرایی" اشاره میکنم:
به طور کلی، در نگارش فارسی مهم است که قواعد زبان را رعایت کنیم و از کاربرد صحیح واژهها اطمینان حاصل کنیم. | ||
واژه | استقرایی | ||
معادل ابجد | 782 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
معادل انگلیسی | inductive | ||
مرتبط با | ریاضی | ||
نقش دستوری | صفت | ||
آواشناسی | 'esteqrAyi | ||
الگوی تکیه | WWWS | ||
شمارگان هجا | 4 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی استقرایی | ||
پخش صوت |
مربوط به استقرا کلمه "استقرایی" صفتی است که به مفهوم استنتاج از موارد خاص به یک قانون کلی اشاره دارد. در فارسی، مانند بسیاری از زبانها، قواعد نگارش و استفاده از کلمات وابسته به نوع جمله و ساختار آن است. در اینجا به چند نکته در مورد نگارش و استفاده از "استقرایی" اشاره میکنم: نحوه نگارش: کلمه "استقرایی" به صورت صحیح نوشته میشود. توجه داشته باشید که در فارسی، حروف و حرکات صحیح بسیار مهم است. جنس و شمار: "استقرایی" در زبان فارسی یک صفت مردانه است و وقتی بخواهیم آن را به مؤنث یا جمع تغییر دهیم، معمولاً به شکل "استقرایی" باقی میماند (مانند: استقراییها). کاربرد در جملات: این کلمه معمولاً در متون علمی و فلسفی به کار میرود. به عنوان مثال: همنشینی با دیگر واژهها: به هنگام ترکیب "استقرایی" با دیگر واژهها، میتوانید از آن به عنوان یک صفت استفاده کنید: به طور کلی، در نگارش فارسی مهم است که قواعد زبان را رعایت کنیم و از کاربرد صحیح واژهها اطمینان حاصل کنیم.
a posteriori, a priori, apriority, inductive
خلفي
tümevarım
induction
induktion
inducción
induzione
از معلول بعلت رسیده، استنتاجی، با استدلال قیاسی، پیشین