سفرگذار
license
98
1667
100
معنی کلمه سفرگذار
معنی واژه سفرگذار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | travel | ||
عربی | سفر، رحلة، ترحال، ترحل، مسيرة، سافر، طاف، مشى، زار، السفر | ||
واژه | سفرگذار | ||
معادل ابجد | 1261 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
معادل انگلیسی | travel agent | ||
مرتبط با | گردشگری و جهانگردی | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی سفرگذار | ||
پخش صوت |
شخص یا مؤسسه ای که از طرف شرکتهای هواپیمایی و دیگر شرکتهای مسافرتی، در مقابل دریافت کارمزد، خدمات مسافرتی عرضه کند
travel
سفر، رحلة، ترحال، ترحل، مسيرة، سافر، طاف، مشى، زار، السفر