اضطرار
licenseمعنی کلمه اضطرار
معنی واژه اضطرار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اجبار، استيصال، بيچارگي، درماندگي، عجز، فروماندگي | ||
انگلیسی | compulsion, coercion, exigency, constraint, emergency | ||
عربی | طارئ | ||
ترکی | acil durum | ||
فرانسوی | urgence | ||
آلمانی | notfall | ||
اسپانیایی | emergencia | ||
ایتالیایی | emergenza | ||
مرتبط | تهدید و اجبار، ضرورت، ایجاب، محدودیت، قید، توقیف، فشار | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اضطرار" به معنای ضرورت و نیاز فوری به چیزی است و در نگارش فارسی قواعد خاصی دارد. در زیر به برخی از نکات مربوط به نگارش و استفاده از این کلمه اشاره میشود:
با رعایت این نکات میتوانید کلمه "اضطرار" را بهدرستی در نگارش فارسی خود به کار ببرید. | ||
واژه | اضطرار | ||
معادل ابجد | 1211 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | 'ezterār | ||
معادل انگلیسی | distress | ||
مرتبط با | حمل ونقل دریایی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (اِ طِ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | 'ezterAr | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی اضطرار | ||
پخش صوت |
وضعیتی که در آن کشتی یا فردِ سوار بر آن با خطر جدی روبهروست و نیاز بهکمک آنی دارد متـ . وضعیت اضطراری 2 کلمه "اضطرار" به معنای ضرورت و نیاز فوری به چیزی است و در نگارش فارسی قواعد خاصی دارد. در زیر به برخی از نکات مربوط به نگارش و استفاده از این کلمه اشاره میشود: دیکته صحیح: کلمه "اضطرار" به این شکل و با این املاء نوشته میشود و در نوشتار به شکل "اضطرار" باید رعایت شود. معنی و کاربرد: "اضطرار" معمولاً در موقعیتهایی به کار میرود که فرد در شرایط خاص قرار دارد و ناگزیر به انجام کاری است. به عنوان مثال: "در شرایط اضطرار، باید تصمیم سریع گرفت." قواعد عمومی نگارشی: قوانین نحوی: "اضطرار" میتواند به عنوان اسم استفاده شود و معمولاً با فعلهایی مانند "وجود داشتن"، "حس کردن" یا "تجربه کردن" همراه است. به عنوان مثال: "او در حالت اضطرار به کمک نیاز داشت." ترکیبات: این کلمه میتواند با حروف اضافه و افعال مختلف ترکیب شود، به عنوان مثال: "در اضطرار"، "به اضطرار"، "اضطرار به انجام کار". با رعایت این نکات میتوانید کلمه "اضطرار" را بهدرستی در نگارش فارسی خود به کار ببرید.
اجبار، استيصال، بيچارگي، درماندگي، عجز، فروماندگي
compulsion, coercion, exigency, constraint, emergency
طارئ
acil durum
urgence
notfall
emergencia
emergenza
تهدید و اجبار، ضرورت، ایجاب، محدودیت، قید، توقیف، فشار