شخصیت
licenseمعنی کلمه شخصیت
معنی واژه شخصیت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- سجيه، منش 2- تشخص | ||
انگلیسی | personality, character, personage, identity, self, individuality, being, individuation, selfhood, selfdom, amour-propre, self-esteem | ||
عربی | شخصية، هوية ذاتية، الوجود الشخصي، نقد شخصي، شخص بارز، شخص مشهور، شخص معروف، قوة الشخصية وجاذبيتها | ||
ترکی | karakter | ||
فرانسوی | personnage | ||
آلمانی | charakter | ||
اسپانیایی | personaje | ||
ایتالیایی | carattere | ||
مرتبط | هویت، وجود، خصوصیات شخص، اخلاق و خصوصیات شخص، صفت شخص، سرشت، خاصیت، سیرت، دخشه، طبیعت، شخص بر جسته، بازیگران داستان، شناسایی، اصلیت، عینیت، تطابق، نفس، نفس خود، جنبه، وضع، حالت، فردیت، وجود فردی، هستی، جوهر، موجود زنده، فرتاش، جدا شدگی، تک سازی، فرد سازی، جدا سازی، خودپسندی، جوهر نفس، عزت نفس، غرور، احترام بنفس | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "شخصیت" در زبان فارسی کاربردهای مختلفی دارد و به همین دلیل در نگارش و قواعد دستور زبان فارسی نیز نیاز به دقت دارد. در زیر به برخی نکات مربوط به این کلمه اشاره میشود:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "شخصیت" به درستی و به شیوهای مؤثر در نوشتهها استفاده کرد. | ||
واژه | شخصیت | ||
معادل ابجد | 1400 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | šaxsiy[y]at | ||
معادل انگلیسی | character | ||
مرتبط با | هنرهای نمایشی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: شخصیَّة] | ||
مختصات | (شَ یَّ) [ ع . ] (مص جع .) | ||
آواشناسی | Saxsiyyat | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی شخصیت | ||
پخش صوت |
فردی که براثر نمایشی خلق می شود و نقش او را بازیگری ایفا می کند کلمه "شخصیت" در زبان فارسی کاربردهای مختلفی دارد و به همین دلیل در نگارش و قواعد دستور زبان فارسی نیز نیاز به دقت دارد. در زیر به برخی نکات مربوط به این کلمه اشاره میشود: تعریف و مفهوم: "شخصیت" به معنای ویژگیها، خصوصیات و رفتارهای فردی یک شخص یا یک شخصیّت ادبی است. نحوهی استفاده: کتابت و شیوهی نگارش: جمع: برای جمع بستن این کلمه، میتوان از "شخصیتها" استفاده کرد. مثلاً: "در این رمان، شخصیتها بسیار متنوع هستند." با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "شخصیت" به درستی و به شیوهای مؤثر در نوشتهها استفاده کرد.
1- سجيه، منش
2- تشخص
personality, character, personage, identity, self, individuality, being, individuation, selfhood, selfdom, amour-propre, self-esteem
شخصية، هوية ذاتية، الوجود الشخصي، نقد شخصي، شخص بارز، شخص مشهور، شخص معروف، قوة الشخصية وجاذبيتها
karakter
personnage
charakter
personaje
carattere
هویت، وجود، خصوصیات شخص، اخلاق و خصوصیات شخص، صفت شخص، سرشت، خاصیت، سیرت، دخشه، طبیعت، شخص بر جسته، بازیگران داستان، شناسایی، اصلیت، عینیت، تطابق، نفس، نفس خود، جنبه، وضع، حالت، فردیت، وجود فردی، هستی، جوهر، موجود زنده، فرتاش، جدا شدگی، تک سازی، فرد سازی، جدا سازی، خودپسندی، جوهر نفس، عزت نفس، غرور، احترام بنفس