شلیک
licenseمعنی کلمه شلیک
معنی واژه شلیک
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | fire, volley, burst, shoot | ||
عربی | حريق، إطلاق النار، نار، غضب، شعلة، حماس، طلقة، حماسة، وقود، أطلق، فصل، أحرق، قتل، أشعل، رد بالنار، تلفظ بقوة، سخن قليلا، زاد النار إشتعالا، ثور | ||
ترکی | film çekmek | ||
فرانسوی | tirer | ||
آلمانی | schießen | ||
اسپانیایی | disparar | ||
ایتالیایی | sparare | ||
مرتبط | حریق، اتش، تیر، حرارت، تندی، رگبار، تیرباران، شلیک بطور دستهجمعی، انفجار، شیوع، طوفان آتش | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "شلیک" در زبان فارسی به معنی تیراندازی یا پرتاب گلوله به سوی هدف است. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
اگر سوال خاصی در ارتباط با این کلمه دارید یا به نکته خاصی نیاز دارید، میتوانید بفرمایید. | ||
واژه | شلیک | ||
معادل ابجد | 360 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | šellik | ||
معادل انگلیسی | shoot | ||
مرتبط با | ورزش | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) ‹شلک› | ||
مختصات | (ش لُ) (اِ.) | ||
آواشناسی | Sellik | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی شلیک | ||
پخش صوت |
در تیراندازی، عمل چکاندن ماشه یا رها کردن زه کمان کلمه "شلیک" در زبان فارسی به معنی تیراندازی یا پرتاب گلوله به سوی هدف است. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: نوع کلمه: "شلیک" یک اسم و به معنای عمل تیراندازی است. قافیه و وزن: این کلمه به دلیل Ending به "-لیک" میتواند با کلمات مشابهی که به این صورت پایان مییابند در شعر قافیه شود. نحو و اعراب: در جملهها معمولاً بهعنوان مفعول یا فاعل حضور دارد. مثلاً: مبتدا و خبر: این کلمه میتواند در ساختار جملات به عنوان مبتدای جملات خبری به کار رود. مثل: فعل همخانواده: فعل "شلیک کردن" به معنای انجام عمل شلیک و تیراندازی است. توجه به سیاق: هنگام استفاده از این کلمه، باید به سیاق متن توجه داشت. مثلاً در متون نظامی یا داستانهای هیجانی استفاده از این کلمه بار معنایی خاصی دارد. نگارش و املا: این کلمه به این صورت نوشته میشود و برخلاف کلمات دیگر نیاز به اعرابگذاری ندارد مگر در متون خاص. اگر سوال خاصی در ارتباط با این کلمه دارید یا به نکته خاصی نیاز دارید، میتوانید بفرمایید.
fire, volley, burst, shoot
حريق، إطلاق النار، نار، غضب، شعلة، حماس، طلقة، حماسة، وقود، أطلق، فصل، أحرق، قتل، أشعل، رد بالنار، تلفظ بقوة، سخن قليلا، زاد النار إشتعالا، ثور
film çekmek
tirer
schießen
disparar
sparare
حریق، اتش، تیر، حرارت، تندی، رگبار، تیرباران، شلیک بطور دستهجمعی، انفجار، شیوع، طوفان آتش