شناور
licenseمعنی کلمه شناور
معنی واژه شناور
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آب باز، سباح | ||
انگلیسی | floating, buoyant, afloat, adrift, free-swimming, float | ||
عربی | عائم، زائف، طليق، طوف، مترجل، يطفو على السطح | ||
ترکی | yüzer | ||
فرانسوی | flottant | ||
آلمانی | schwebend | ||
اسپانیایی | flotante | ||
ایتالیایی | galleggiante | ||
مرتبط | متغیر، متحرک بر روی اب، فاقد وسیلهاتصال، جابجا شده، سر گردان، اواره، بدون هدف، دستخوش طوفان، غوطهور، قادر به شنا، جسم شناور بر روی اب، بستنی مخلوط با شربت و غیره | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "شناور" در زبان فارسی به معنای "چیزی که بر روی سطح آب یا دیگر مایعات قرار دارد و میتواند به راحتی حرکت کند" است. برای استفاده صحیح از این کلمه و همچنین رعایت قواعد نگارشی، میتوان به موارد زیر توجه کرد:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "شناور" به درستی در متنهای مختلف استفاده کرد. | ||
واژه | شناور | ||
معادل ابجد | 557 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | šenāvar | ||
معادل انگلیسی | vessel | ||
مرتبط با | علوم نظامی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (صفت) ‹آشناور› | ||
مختصات | (ش وَ) (ص مر.) | ||
آواشناسی | SenAvar | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی شناور | ||
پخش صوت |
وسیله ای برای جابه جــایی افراد یا کالا بر روی آب یا در زیــر آن کلمه "شناور" در زبان فارسی به معنای "چیزی که بر روی سطح آب یا دیگر مایعات قرار دارد و میتواند به راحتی حرکت کند" است. برای استفاده صحیح از این کلمه و همچنین رعایت قواعد نگارشی، میتوان به موارد زیر توجه کرد: معنی و کاربرد: کلمه "شناور" معمولاً به اشیایی اشاره دارد که توانایی شناوری در آب را دارند، از جمله قایقها، کشتیها و برخی اشیاء دیگر. نحوه نگارش: کلمه "شناور" به صورت "شناور" نوشته میشود و نیازی به فاصله یا علامتهای دیگر ندارد. جنس و تعداد: "شناور" به عنوان یک اسم میتواند در حالت مفرد و جمع به کار رود. در حالت جمع، معمولاً از "شناورها" استفاده میشود. استفاده در جملات: نکات نگارشی: با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "شناور" به درستی در متنهای مختلف استفاده کرد.
آب باز، سباح
floating, buoyant, afloat, adrift, free-swimming, float
عائم، زائف، طليق، طوف، مترجل، يطفو على السطح
yüzer
flottant
schwebend
flotante
galleggiante
متغیر، متحرک بر روی اب، فاقد وسیلهاتصال، جابجا شده، سر گردان، اواره، بدون هدف، دستخوش طوفان، غوطهور، قادر به شنا، جسم شناور بر روی اب، بستنی مخلوط با شربت و غیره