ضایعات
licenseمعنی کلمه ضایعات
معنی واژه ضایعات
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | waste, losses, damages, wastage, decrement, garble | ||
عربی | هدر، نفاية، تبديد، ضياع، قفر، امتداد زمني لا نهائي، فساد تدريجي، الحتات المجترف، فتاتع الصخور، مهمل، خرب، قاحل، مجدب، مهدم، بدد، بذر، تبعثر، بفسد تدريجيا، أضعف، تضاءل، أضاع سدى، يضيع | ||
ترکی | fire | ||
فرانسوی | gaspillage | ||
آلمانی | verschwendung | ||
اسپانیایی | pérdida | ||
ایتالیایی | spreco | ||
مرتبط | اتلاف، تلفات، تضییع، تفریط کاری، کاهش، میزان کاهش، کاستن پلهای، کهنگی، خمود، تحریف | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ضایعات" به معانی مختلفی در زبان فارسی به کار میرود و قواعد خاصی در نوشتار و گاهی در گفتار دارد. در اینجا به برخی از نکات مربوط به این کلمه میپردازیم:
اگر سوالات بیشتری در مورد کلمه "ضایعات" یا قواعد نوشتاری و نگارشی دارید، خوشحال میشوم کمک کنم! | ||
واژه | ضایعات | ||
معادل ابجد | 1282 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | zāye'āt | ||
معادل انگلیسی | scrap | ||
مرتبط با | مهندسی محیطزیست و انرژی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمعِ ضایعَة] | ||
آواشناسی | zAye'At | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی ضایعات | ||
پخش صوت |
دورریزهای حاصل از فرایندهای تولید کلمه "ضایعات" به معانی مختلفی در زبان فارسی به کار میرود و قواعد خاصی در نوشتار و گاهی در گفتار دارد. در اینجا به برخی از نکات مربوط به این کلمه میپردازیم: نوشتار: کلمه "ضایعات" به طور صحیح به همین صورت نوشته میشود و نباید این کلمه را به شکلهای دیگر (مانند "ضایعت" یا "ضیعات") تغییر داد. تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه به صورت "زایات" است و به تلفظ برخی دیگر از کلمات مشابه توجه کنید. معنا: "ضایعات" معمولاً به مواد یا امور بیکاربرد و زائد اشاره دارد، بهویژه در زمینههای صنعتی، کشاورزی، و اقتصادی. قابلیت جمع: "ضایعات" به شکل جمع است و کاربرد آن در جملات به عنوان یک اسم جمع است. ساختار جملاتی: اگر بخواهید این کلمه را در جملهای به کار ببرید، میتوانید به این شکل عمل کنید: اگر سوالات بیشتری در مورد کلمه "ضایعات" یا قواعد نوشتاری و نگارشی دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
waste, losses, damages, wastage, decrement, garble
هدر، نفاية، تبديد، ضياع، قفر، امتداد زمني لا نهائي، فساد تدريجي، الحتات المجترف، فتاتع الصخور، مهمل، خرب، قاحل، مجدب، مهدم، بدد، بذر، تبعثر، بفسد تدريجيا، أضعف، تضاءل، أضاع سدى، يضيع
fire
gaspillage
verschwendung
pérdida
spreco
اتلاف، تلفات، تضییع، تفریط کاری، کاهش، میزان کاهش، کاستن پلهای، کهنگی، خمود، تحریف