ضربان
licenseمعنی کلمه ضربان
معنی واژه ضربان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | تپش، زدن | ||
انگلیسی | pulse, beat, beating, throb, pulsation, pant, ictus, pitter-patter, tick-tack | ||
عربی | نبض، ذبذبة، خفقان، ضربة، الحبوب القطاني نبات، شعور، عاطفة، أخذ النبض | ||
ترکی | vurmak | ||
فرانسوی | battre | ||
آلمانی | schlagen | ||
اسپانیایی | derrotar | ||
ایتالیایی | colpo | ||
مرتبط | نبض، تپش، ضرب، ضربت، زمان عبور کلمه، ضربان نبض و قلب، نوسان، ارتعاشات، جهندش، اهتزاز، نفس نفس زدن، حمله ناگهانی بیهوشی، بال بال، چک چک باران و غیره | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ضربان" در زبان فارسی به معنای یک تپش یا نوسان، به ویژه در مورد ضربان قلب یا ضربان سایر موجودات زنده، استفاده میشود. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات میتوانید به شکل صحیح و مؤثری از کلمه "ضربان" در متون مختلف استفاده کنید. | ||
مثال برای واژه | مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
| ||
واژه | ضربان | ||
معادل ابجد | 1053 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | zarabān | ||
معادل انگلیسی | beat | ||
مرتبط با | پزشکی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (ضَ رَ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | zarabAn | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی ضربان | ||
پخش صوت |
زنش قلب و سرخرگ
تپش، زدن
pulse, beat, beating, throb, pulsation, pant, ictus, pitter-patter, tick-tack
نبض، ذبذبة، خفقان، ضربة، الحبوب القطاني نبات، شعور، عاطفة، أخذ النبض
vurmak
battre
schlagen
derrotar
colpo
نبض، تپش، ضرب، ضربت، زمان عبور کلمه، ضربان نبض و قلب، نوسان، ارتعاشات، جهندش، اهتزاز، نفس نفس زدن، حمله ناگهانی بیهوشی، بال بال، چک چک باران و غیره
کلمه "ضربان" در زبان فارسی به معنای یک تپش یا نوسان، به ویژه در مورد ضربان قلب یا ضربان سایر موجودات زنده، استفاده میشود. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
-
ظاهر نوشتاری: "ضربان" یک کلمهای است که معمولاً به صورت پیوسته نوشته میشود و نیازی به جدا کردن آن نیست.
-
نقش دستوری: "ضربان" معمولاً به عنوان اسم استفاده میشود و میتواند به عنوان فاعل، مفعول، یا دیگر اجزای جمله عمل کند. مثلاً:
- ضربان قلب تأثیر زیادی بر سلامت انسان دارد.
-
جمعسازی: برای جمعسازی این کلمه، میتوان از "ضربانها" استفاده کرد. مثال:
- ضربانهای مختلف قلب در افراد متفاوت است.
-
بهکارگیری در جملات: این کلمه را میتوان در جملات مختلف به کار برد. مثال:
- پزشک به معاینه ضربان قلب بیمار پرداخت.
-
همنشینی با دیگر کلمات: "ضربان" معمولاً با واژههایی مانند "قلب"، "تنفس"، "صوت" و غیره همنشینی دارد. مثال:
- ضربان عادی قلب نشاندهنده سلامت عمومی بدن است.
- نکات نگارشی: در نوشتههای رسمی و علمی، بهتر است از توصیف و تبیین استفاده شود تا مفهوم دقیقتری منتقل گردد.
با رعایت این نکات میتوانید به شکل صحیح و مؤثری از کلمه "ضربان" در متون مختلف استفاده کنید.
- پزشک برای بررسی وضعیت قلب بیمار، از دستگاه الکتروکاردیوگرام برای اندازهگیری ضربان قلب او استفاده کرد.
- در حین تمرینات ورزشی، ضربان قلبم خیلی بالا رفت و احساس کردم که انرژیام به پایان رسیده است.
- شنیدن ضربان آهنگ در حین پیادهروی، به من حس شادابی و نشاط میدهد.