ضربه
licenseمعنی کلمه ضربه
معنی واژه ضربه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- زدن، شوك، ضربت 2- آسيب 3- قرعه | ||
انگلیسی | impact,strike,stroke,thud,lash,tit,brunt,flap,traumatism,hack,stress,hook,accent,acute,emphasis,pelt,sock,whang,whop | ||
عربی | تأثير، صدمة، تصادم، وقع تأثير، قوة ساحقة، أثر في، ترك أثرا، اصطدم، غرز، فعم، ضرب | ||
ترکی | çarpmak | ||
فرانسوی | grève | ||
آلمانی | schlagen | ||
اسپانیایی | huelga | ||
ایتالیایی | sciopero | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ضربه" در زبان فارسی، معانی و استفادههای مختلفی دارد و برای نگارش صحیح آن و استفاده بهینه از آن باید به نکات زیر توجه کرد:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "ضربه" به درستی و با دقت در جملات خود استفاده کنید. | ||
واژه | ضربه | ||
معادل ابجد | 1007 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | zarbe | ||
معادل انگلیسی | shoot | ||
مرتبط با | ورزش | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: ضربَة] | ||
مختصات | (ضَ بَ یا بِ) [ ع . ضربة ] | ||
آواشناسی | zarbe | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی ضربه | ||
پخش صوت |
در فوتبال، زدن یا راندن توپ با پا و با شدت تمام به سمت دروازه کلمه "ضربه" در زبان فارسی، معانی و استفادههای مختلفی دارد و برای نگارش صحیح آن و استفاده بهینه از آن باید به نکات زیر توجه کرد: نحوه نوشتار: کلمه "ضربه" به همین شکل نوشته میشود و در هیچیک از حالتها و زمانها تغییر نمیکند. نقش کلمه: "ضربه" معمولاً به عنوان اسم استفاده میشود و به معنای ضربهزدن، آسیب یا حملهای به چیزی یا کسی اشاره دارد. جمع: جمع "ضربه" به شکل "ضربات" است. قید و صفت: این کلمه میتواند با قیدها و صفات مختلف ترکیب شود. برای مثال: اضافه: در نوشتار فارسی، اگر بخواهید "ضربه" را در ترکیبهای اضافی به کار ببرید، میتوانید به شکل زیر عمل کنید: استفادهی مجازی: در زبان فارسی، ممکن است از کلمه "ضربه" به صورت مجازی نیز استفاده شود، مثلاً: با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "ضربه" به درستی و با دقت در جملات خود استفاده کنید.
1- زدن، شوك، ضربت
2- آسيب
3- قرعه
impact,strike,stroke,thud,lash,tit,brunt,flap,traumatism,hack,stress,hook,accent,acute,emphasis,pelt,sock,whang,whop
تأثير، صدمة، تصادم، وقع تأثير، قوة ساحقة، أثر في، ترك أثرا، اصطدم، غرز، فعم، ضرب
çarpmak
grève
schlagen
huelga
sciopero