افزوده
licenseمعنی کلمه افزوده
معنی واژه افزوده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | additional, adjunct, intercalary, added | ||
عربی | إضافي، جمعي | ||
ترکی | katma | ||
فرانسوی | ajoutée | ||
آلمانی | hinzugefügt | ||
اسپانیایی | agregado | ||
ایتالیایی | aggiunto | ||
مرتبط | اضافی، فرعی، الحاقی، کبیسه، زائد، اندر جاه، افزودن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "افزوده" به معنای اضافی یا اضافه شده است و در زبان فارسی به شکلهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
این نکات میتواند به شما کمک کند تا در استفاده از کلمه "افزوده" دقت بیشتری داشته باشید. | ||
واژه | افزوده | ||
معادل ابجد | 103 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | 'afzude | ||
مرتبط با | زبان شناسی | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت مفعولی) | ||
آواشناسی | 'afzude | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی افزوده | ||
پخش صوت |
← واکۀ افزوده کلمه "افزوده" به معنای اضافی یا اضافه شده است و در زبان فارسی به شکلهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم: استفاده به عنوان صفت: "افزوده" میتواند به عنوان یک صفت به کار رود. مثلاً: "بخش افزوده شده به متن." به کارگیری در جملات توصیفی: وقتی از "افزوده" در جملات توصیفی استفاده میشود، باید به نحوی نوشته شود که ارتباط معنایی بین اجزاء جملات برقرار باشد. مثلاً: "من ویدیویی با محتوای افزوده مشاهده کردم." داشتهها و نداشتهها: در صورت استفاده از این کلمه برای اشاره به افزودههایی که وجود ندارد، باید دقت کرد که درست و دقیق بیان شود. مثلاً: "در این متن افزودهای نداریم که به آن اشاره کنیم." نکات نحوی: "افزوده" معمولاً بعد از اسم یا فعل قرار میگیرد و باید به لحاظ نحوی با دیگر اجزای جمله هماهنگ باشد. قاعده همنوایی: در جملاتی که از "افزوده" و شکلهای مختلف آن استفاده میشود، بهتر است سازگاری در زمان و تعداد افراد رعایت شود. این نکات میتواند به شما کمک کند تا در استفاده از کلمه "افزوده" دقت بیشتری داشته باشید.
additional, adjunct, intercalary, added
إضافي، جمعي
katma
ajoutée
hinzugefügt
agregado
aggiunto
اضافی، فرعی، الحاقی، کبیسه، زائد، اندر جاه، افزودن