افزونگی
licenseمعنی کلمه افزونگی
معنی واژه افزونگی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | redundancy, redundance, reduce | ||
عربی | زيادة، إطناب، زيادة عن الحاجة، غزارة، إسهاب، إسراف، فصل من العمل، حشو، وفرة | ||
مرتبط | فراوانی، حشو، اطناب | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "افزونگی" به معنای اضافهبودن یا بیش از حد بودن یک چیز است. این واژه در زبان فارسی از ریشه "افزون" به معنی "بیشتر" یا "اضافه" مشتق شده است. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و نکاتی که در استفاده از این کلمه باید مد نظر قرار گیرد اشاره میکنم:
توجه به این نکات میتواند به بهبود نگارش شما و انتقال مفاهیم به شکلی مؤثرتر کمک کند. | ||
واژه | افزونگی | ||
معادل ابجد | 174 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
معادل انگلیسی | redundancy | ||
مرتبط با | مهندسی مخابرات | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی افزونگی | ||
پخش صوت |
بخشی از هر پیام که برای افزایش اطمینان یا ستبری (robustness) به سامانه اضافه شده است و میتوان آن را حذف کرد بیآنکه لطمهای به اطلاعات وارد شود کلمه "افزونگی" به معنای اضافهبودن یا بیش از حد بودن یک چیز است. این واژه در زبان فارسی از ریشه "افزون" به معنی "بیشتر" یا "اضافه" مشتق شده است. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و نکاتی که در استفاده از این کلمه باید مد نظر قرار گیرد اشاره میکنم: آوردن واژه در جملات: این واژه غالباً در جملات به صورت صفت یا اسم به کار میرود. مثلاً: "افزونگی اطلاعات در این تحقیق موجب سردرگمی شده است." سازگاری با فاعل و مفعول: در ساخت جملات، باید دقت کرد که فاعل و مفعول جمله به خوبی با یکدیگر هماهنگ باشند. برای مثال: "افزونگی هزینهها باعث نگرانی مدیران شده است." استفاده از هممعنیها: همیشه میتوان از هممعنیها و واژههای مشابه برای تنوع در نوشتار استفاده کرد. بهطور مثال، واژههایی مانند "زیادتی" یا "اضافی" میتوانند جایگزین "افزونگی" شوند. نحوهی نوشتار: باید توجه کرد که این کلمه به صورت درست و بدون غلطهای املایی نوشته شود. شکل صحیح آن "افزونگی" است. جلوگیری از تکرار: در نوشتار خود سعی کنید از تکرار بیمورد این واژه بپرهیزید و از ترکیبات مختلف استفاده کنید تا متن جذابتر و روانتر شود. توجه به این نکات میتواند به بهبود نگارش شما و انتقال مفاهیم به شکلی مؤثرتر کمک کند.
redundancy, redundance, reduce
زيادة، إطناب، زيادة عن الحاجة، غزارة، إسهاب، إسراف، فصل من العمل، حشو، وفرة
فراوانی، حشو، اطناب