عضوی
licenseمعنی کلمه عضوی
معنی واژه عضوی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | organic, organ | ||
عربی | عضوي، دستوري، أساسي | ||
ترکی | bir üye | ||
فرانسوی | un membre | ||
آلمانی | ein mitglied | ||
اسپانیایی | un miembro | ||
ایتالیایی | un membro | ||
مرتبط | الی، سازمانی، اساسی، حیوانی، بنیانی، عضو | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "عضوی" در زبان فارسی به معنی "مربوط به عضو" یا "وابسته به عضو" است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "عضوی" به درستی و در سیاقهای مناسب استفاده کنید. | ||
واژه | عضوی | ||
معادل ابجد | 886 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
مرتبط با | زیست شناسی | ||
نقش دستوری | صفت | ||
آواشناسی | 'ozvi | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی عضوی | ||
پخش صوت |
← اندامی کلمه "عضوی" در زبان فارسی به معنی "مربوط به عضو" یا "وابسته به عضو" است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: نحوه نوشتن: این کلمه به شکل "عضوی" نوشته میشود و نباید با "عضوی" به اشتباه به "عضوی" که به مفهوم دیگر است، اشتباه گرفته شود. نحوه صرف: "عضوی" به عنوان یک صفت میتواند به شکلهای مختلف صرف شود، ولی به خودی خود عموماً به صورت ثابت و بدون تغییر نوشته میشود. کاربرد: این کلمه معمولاً در متون علمی، پزشکی و زیستشناسی به کار میرود و به توصیف ویژگیها یا رفتارهای مرتبط با اعضای بدن یا ساختارهای مختلف اشاره دارد. جایگاه در جمله: "عضوی" میتواند به عنوان صفت در کنار اسم قرار گیرد؛ مثلاً: "سلول عضوی" یا "ساختار عضوی". زبان رسمی و غیررسمی: در زبان رسمی و متون علمی باید از اصطلاحات دقیق و علمی استفاده شود. بنابراین، دقت در کاربرد "عضوی" اهمیت دارد و باید مطمئن باشید که در متن مورد نظر به درستی استفاده شده است. با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "عضوی" به درستی و در سیاقهای مناسب استفاده کنید.
organic, organ
عضوي، دستوري، أساسي
bir üye
un membre
ein mitglied
un miembro
un membro
الی، سازمانی، اساسی، حیوانی، بنیانی، عضو