جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

fa(e)rib
deception  |

فریب

معنی: اقداماتی برای گمراه کردن دشمن و وادار کردن او به انجام واکنشی مغایر با منافعش ازطریق دستکاری و تحریف اطلاعات
425 | 0
مترادف: اغفال، اغوا، تزوير، تغابن، حقه، حيله، خدعه، دسيسه، دغا، دوزوكلك، ريا، ريب، زرق، عشوه، غبن، غدر، غش، فسون، فند، كيد، گول، مكر، نيرنگ
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (بن مضارعِ فریفتن) [پهلوی: frēp]
مختصات: (فِ یا فَ) [ په . ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: farib
منبع: واژه‌های مصوّب فرهنگستان
معادل ابجد: 292
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
deception | lure , deceit , fraud , delusion , cheat , swindle , humbug , hoodoo , temptation , bamboozle , wile , enticement , allurement , bob , bewitchment , bilk , bluff , brogue , cantrip , conjuration , defraudation , diabolism , goety , humbuggery , imposture , inveiglement , magic , seducement , sorcery , hocus-pocus
ترکی
aldatma
فرانسوی
tromperie
آلمانی
täuschung
اسپانیایی
engaño
ایتالیایی
inganno
عربی
خداع | غش , خدعة , مخادعة , تضليل , مكر , خدع , ضلال , انخداع , خيانة , نصب إحتيال , الخداع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "فریب" در زبان فارسی به معنی گول زدن یا فریفتن است و در جملات مختلف کاربردهای متنوعی دارد. در ادامه به برخی نکات قواعدی و نگارشی در مورد این کلمه اشاره می‌شود:

  1. نقش گرامری: "فریب" معمولاً به عنوان فعل به کار می‌رود (فعل فریب دادن) یا به عنوان اسم (فریب) می‌تواند به معنای دسیسه یا ترفند باشد.

  2. صرف فعل: شکل‌های مختلف فعل "فریب دادن" در زمان‌های مختلف (ماضی، مضارع، آینده) به صورت زیر است:

    • ماضی: فریب دادم، فریب دادی، فریب داد...
    • مضارع: فریب می‌دهم، فریب می‌دهی، فریب می‌دهد...
    • آینده: فریب خواهم داد، فریب خواهی داد...
  3. ترکیب‌ها: "فریب" می‌تواند با برخی واژه‌ها ترکیب شود. به عنوان مثال:

    • فریبکاری: به عمل فریب دادن اشاره دارد.
    • فریبنده: به چیزی که موجب فریب خوردن می‌شود.
  4. استفاده در جملات:

    • از "فریب" می‌توان به عنوان اسم در جملات استفاده کرد: "فریب این وعده‌ها را نباید خورد."
    • در ترکیب با فعل: "او همیشه می‌خواهد دیگران را فریب دهد."
  5. نکات نگارشی:
    • در نوشتار رسمی و ادبی، باید دقت شود تا از کلمه "فریب" در متن به شیوه‌ای مناسب و با توجه به مفهوم دقیق آن استفاده شود.
    • استفاده از مترادف‌ها در برخی موارد مجاز است، اما باید توجه کرد که معانی دقیق و مفهومی کلمه حفظ شود.

با رعایت این نکات می‌توانید به درستی از کلمه "فریب" استفاده کنید و جملات خود را با دقت نگارش کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او به راحتی توانست با لبخندش فریب همه را در مهمانی بزند.
  2. انسان‌ها بعضی اوقات به خاطر فریب‌های ظاهری به افرادی اعتماد می‌کنند که شایسته اعتماد نیستند.
  3. فریب دادن دیگران می‌تواند عواقب سنگینی داشته باشد و باعث از دست رفتن اعتماد دیگران شود.

واژگان مرتبط: فریبکاری، تقلب، نیرنگ، تزویر، تطمیع، وسیله تطمیع، گول زنک، حیله، شیادی، کلاه برداری، شیاد، وهم، پندار بیهوده، غلط، متقلب، ادم متقلب و فریبنده، فریب دهنده، محیل، شوخی فریب امیز، وسوسه، فتنه، خواست، فریبندگی، مکر، تلبیس، بدام انداختن، شاقول، ضربت، مسخره، سرزنش یا طعنه، شوخی، افسون، فریفتگی، سحر، طلسم، چرند، پرتگاه، سرازیری کنار رودخانه وغیره، توپ، چاخان، قمپز، کفش خشن و سنگین، لهجه محلی، پوتین، چکمه، کفش، جادو، التماس، گول زنی، ظاهر سازی، عیاری، دورویی، طراری، ساحری، وسیله اغوا، افسون گری، جادو گری، تردستی، حقه بازی، ورود حقهبازی، چیز بی معنی، چیز گمراه کننده

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری