قلاب
licenseمعنی کلمه قلاب
معنی واژه قلاب
                        
                         
                         نمایش تصویر
                        
                        
               
                اطلاعات بیشتر واژه
                                          ترکیب:
                                            (اسم) [مٲخوذ از عربی: کُلاّب] 
                                        
                                        
                                        
                                           مختصات:
                                          (قُ لّ) [ ع . ] (اِ.)
                                        
 
                                          الگوی تکیه:
                                            WS
                                        
                                        
                                        
                                           نقش دستوری:
                                          اسم
                                        
 
                                          آواشناسی:
                                            qollAb
                                        
                                        
                                        
                                           منبع:
                                          واژههای مصوّب فرهنگستان
                                        
 
                                          معادل ابجد:
                                            133
                                        
                                        
                                        
                                           شمارگان هجا:
                                          2
                                        
                    دیگر زبان ها
                
                
                انگلیسی
                hook | clasp , grappling , bracket , pullback , buckle , pennant , grapple , link , staple , creel , grapnel , hank , trigger , crampon , fish hook , frog , gib , holdfast , tach , tache , hamulus
ترکی
                kanca
فرانسوی
                le crochet
آلمانی
                der haken
اسپانیایی
                el gancho
ایتالیایی
                l'uncino
عربی
                كلاب | معلاق , شرك , عقاف , صنارة صيد , منجل , انعقف , عقف , سرق , صاد , تكلب , خطاف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "قلاب" یک اسم فارسی است که به معنای وسیلهای برای گیر انداختن یا آویزان کردن اشیاء استفاده میشود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه اشاره میشود:
- 
جنس و تعداد:
- "قلاب" یک اسم مذكر است و در حالت جمع به "قلابها" تبدیل میشود.
 
 - 
نحوه بکارگیری:
- میتوان این کلمه را در جملات به دو صورت استفاده کرد:
- به عنوان اسم فاعل: "قلاب در صید استفاده میشود."
 - به عنوان مفعول: "ما قلاب را به دریا انداختیم."
 
 
 - میتوان این کلمه را در جملات به دو صورت استفاده کرد:
 - 
سازگاری با حرف اضافه:
- این کلمه میتواند با حرف اضافهای مانند "با" یا "از" همراه شود:
- "ما با قلاب ماهی گرفتیم."
 - "قلابها از فلز ساخته شدهاند."
 
 
 - این کلمه میتواند با حرف اضافهای مانند "با" یا "از" همراه شود:
 - 
نکات نگارشی:
- در نوشتن این کلمه به املاء صحیح آن توجه کنید. "قلاب" به صورت "ق" و "ل" و "ا" و "ب" نوشته میشود و نباید به اشتباه حروف دیگری جایگزین شوند.
 
 - 
استفاده در عبارات و اصطلاحات:
- "قلاب انداختن" به معنای گرفتن یا به دام انداختن چیزی است.
 - "قلاب زدن" به معنای استفاده از قلاب برای شکار یا صید است.
 
 - نکات ارتباطی:
- از نظر فصاحت و بلاغت، میتوانید این کلمه را در جملات توصیفی به کار ببرید تا تصویر بهتری از کاربرد آن ارائه دهید.
 
 
مثالها:
- "ما به کمک قلاب ماهی بزرگی صید کردیم."
 - "قلاب را به بالای درخت آویزان کردیم."
 
با رعایت این نکات، میتوانید بهطور مؤثر از کلمه "قلاب" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
 - با استفاده از قلاب، ماهیگیر توانست یک ماهی بزرگ را صید کند.
 - او قلاب را به دیوار آویخت تا لباسهایش را روی آن آویزان کند.
 - در کاردستیاش از قلابهای رنگی برای تزئین استفاده کرده بود.
 
