کارکرد
licenseمعنی کلمه کارکرد
معنی واژه کارکرد
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | بازده، راندمان، عملكرد، محصول | ||
انگلیسی | function | ||
عربی | مهمة، عمل، دور، تابع، مهنة، مأدبة، مناسبة عامة، وظيفة، أدى، لعب دور | ||
ترکی | işlev | ||
فرانسوی | fonction | ||
آلمانی | funktion | ||
اسپانیایی | función | ||
ایتالیایی | funzione | ||
مرتبط | تابع، عمل، کار، وظیفه، کار ویژه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "کارکرد" در زبان فارسی به معنای عملکرد، کارایی یا وظیفه یک چیز یا یک سیستم استفاده میشود. برای نوشتن و استفاده صحیح از این کلمه، نکات زیر را در نظر داشته باشید:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "کارکرد" به درستی و به صورت مؤثر در نوشتههای فارسی استفاده کنید. | ||
واژه | کارکرد | ||
معادل ابجد | 445 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | [kārka(e)rd] | ||
معادل انگلیسی | function | ||
مرتبط با | موسیقی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) | ||
مختصات | (کَ) (مص مر.) | ||
آواشناسی | kArkard | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی کارکرد | ||
پخش صوت |
اصطلاحی برای نشان دادن جایگاه و اهمیت نغمه ها یا آکوردها در مقامها یا مایه های مختلف کلمه "کارکرد" در زبان فارسی به معنای عملکرد، کارایی یا وظیفه یک چیز یا یک سیستم استفاده میشود. برای نوشتن و استفاده صحیح از این کلمه، نکات زیر را در نظر داشته باشید: نحوه نوشتن: کلمه "کارکرد" به صورت ترکیبی از "کار" و "کرد" نوشته میشود و باید به همین شکل، بدون فاصله و به فرمت درست ارائه گردد. جایگاه در جمله: این کلمه معمولاً به عنوان یک اسم به کار میرود و میتواند به عنوان فاعل یا مفعول در جملات قرار گیرد. مثلاً: جمع و مفرد: "کارکرد" به صورت مفرد است و برای بیان جمع آن میتوان از "کارکردها" استفاده کرد. مثلاً: معنی و کاربرد: دقت کنید که کلمه "کارکرد" در متن خود به درستی معنا پیدا کند و در زمینه درست به کار رود. این کلمه معمولاً در متون علمی، فنی و مدیریتی بیشتر استفاده میشود. با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "کارکرد" به درستی و به صورت مؤثر در نوشتههای فارسی استفاده کنید.
بازده، راندمان، عملكرد، محصول
function
مهمة، عمل، دور، تابع، مهنة، مأدبة، مناسبة عامة، وظيفة، أدى، لعب دور
işlev
fonction
funktion
función
funzione
تابع، عمل، کار، وظیفه، کار ویژه