کاوش
licenseمعنی کلمه کاوش
معنی واژه کاوش
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | بررسي، تتبع، تجسس، تحقيق، تدقيق، تفتيش، تفحص، جستجو، كندوكاو، وارسي | ||
انگلیسی | search, probing, probe, excavation, research, dig, analysis, penetration, ferret, rummage, to explore | ||
عربی | بحث، تفتيش، تقص، بحث في، فتش، فحص، اكتشف، سبر، استكشف، تقصى، حاول إيجاد، استشار، يبحث | ||
ترکی | keşfetmek | ||
فرانسوی | explorer | ||
آلمانی | erforschen | ||
اسپانیایی | para explorar | ||
ایتالیایی | esplorare | ||
مرتبط | بازرسی، تکاپو، سراغ، کاوشگر، تحقیق، رسیدگی، میله، میله استحکام، حفاری، خاک برداری، نبش، پژوهش، حفر، کنایه، تحلیل، تجزیه، آزمايش، انالیز، جداگری، نفوذ، فراست، نفوذ کاوش، زیرکی، سرایت، موش خرما، ادم کنجکاو، خز، بازرسی کشتی، اغتشاش، اشفتگی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "کاوش" به معنای جستجو، پژوهش، یا بررسی در موضوعات مختلف است. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد فارسی و نگارشی، موارد زیر را مدنظر قرار دهید:
با رعایت این نکات میتوانید به شیوهای грамот و مؤثر از کلمه "کاوش" در نوشتار و گفتار استفاده نمایید. | ||
واژه | کاوش | ||
معادل ابجد | 327 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | [kāve(o)š] | ||
معادل انگلیسی | excavation | ||
مرتبط با | باستان شناسی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) | ||
مختصات | (وُ) (اِمص .) | ||
آواشناسی | kAvoS | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی کاوش | ||
پخش صوت |
کشف و بازیابی روشمند و علمی بقایای فرهنگی و مادی ازطریق داده های حاصل از فعالیتهای گذشتۀ انسان کلمه "کاوش" به معنای جستجو، پژوهش، یا بررسی در موضوعات مختلف است. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد فارسی و نگارشی، موارد زیر را مدنظر قرار دهید: استفاده از کلمه در جملات: نحوه ترکیب با دیگر واژهها: جنس کلمه: زمان فعل و جملات: با رعایت این نکات میتوانید به شیوهای грамот و مؤثر از کلمه "کاوش" در نوشتار و گفتار استفاده نمایید.
بررسي، تتبع، تجسس، تحقيق، تدقيق، تفتيش، تفحص، جستجو، كندوكاو، وارسي
search, probing, probe, excavation, research, dig, analysis, penetration, ferret, rummage, to explore
بحث، تفتيش، تقص، بحث في، فتش، فحص، اكتشف، سبر، استكشف، تقصى، حاول إيجاد، استشار، يبحث
keşfetmek
explorer
erforschen
para explorar
esplorare
بازرسی، تکاپو، سراغ، کاوشگر، تحقیق، رسیدگی، میله، میله استحکام، حفاری، خاک برداری، نبش، پژوهش، حفر، کنایه، تحلیل، تجزیه، آزمايش، انالیز، جداگری، نفوذ، فراست، نفوذ کاوش، زیرکی، سرایت، موش خرما، ادم کنجکاو، خز، بازرسی کشتی، اغتشاش، اشفتگی