انبوهش
licenseمعنی کلمه انبوهش
معنی واژه انبوهش
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | mass, clump, aggregation, heap, bike, congeries, riffraff, tump, its mass | ||
عربی | كتلة، قداس، جسم، مقدار كبير، جرم، مرتفعات، جماعي، ضخم، كتل، تكتل، تجمع، جمهر، الجماعية | ||
مرتبط | توده، جرم، انبوه، حجم، توده مردم، مراسم عشاء ربانی، مشت، دسته، ضربه سنگین، تجمع، تراکم، اجتماع، گرد امدگی، پشته، کومه، کپه، گروه، دوچرخه، کندوی زنبو عسل، جمعیت، مخفف دوچرخه، ته مانده، اشغال، زیادی، تفاله، تپه، توده درختان واقع بر روی تپه | ||
واژه | انبوهش | ||
معادل ابجد | 364 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
معادل انگلیسی | aggregation | ||
مرتبط با | رایانه و فنّاوری اطلاعات، شیمی، علوم جَوّ | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی انبوهش | ||
پخش صوت |
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند جمعآوری و گردآوری و همگذاری دادهها از دو یا چند منبع [شیمی] شکلگیری گروهی از قطرات یا ذرات یا حبابها یا مولکولها در کنار هم [علوم جَوّ] 1. فرایند ترکیب ویژگیهای مختلف سطحی مناطق ناهمگون مجاور بهصورت مقدار میانگ
mass, clump, aggregation, heap, bike, congeries, riffraff, tump, its mass
كتلة، قداس، جسم، مقدار كبير، جرم، مرتفعات، جماعي، ضخم، كتل، تكتل، تجمع، جمهر، الجماعية
توده، جرم، انبوه، حجم، توده مردم، مراسم عشاء ربانی، مشت، دسته، ضربه سنگین، تجمع، تراکم، اجتماع، گرد امدگی، پشته، کومه، کپه، گروه، دوچرخه، کندوی زنبو عسل، جمعیت، مخفف دوچرخه، ته مانده، اشغال، زیادی، تفاله، تپه، توده درختان واقع بر روی تپه