کمانه
licenseمعنی کلمه کمانه
معنی واژه کمانه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- انحنا، قوس، كمان 2- تيرگشت | ||
انگلیسی | ricochet, career | ||
عربی | شظية، شظية مرتدة، إرتداد القذيفة، تنبو القذيفة، ريكوشيت | ||
ترکی | sıçrama | ||
فرانسوی | rebond | ||
آلمانی | prallen | ||
اسپانیایی | rebotar | ||
ایتالیایی | rimbalzo | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "کمانه" به معنای "خم" یا "قوس" است و به ویژه در زبان فارسی در زمینههای مختلفی به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی و زبان فارسی، باید به نکات زیر توجه کنید:
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "کمانه" به درستی در نگارش خود استفاده کنید. | ||
واژه | کمانه | ||
معادل ابجد | 116 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | [kamāne] | ||
معادل انگلیسی | bow | ||
مرتبط با | موسیقی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) | ||
مختصات | (کَ نِ) (اِ.) | ||
آواشناسی | kamAne | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی کمانه | ||
پخش صوت |
وسیلۀ به صدا درآوردن زه های سازهای کمانه ای کلمه "کمانه" به معنای "خم" یا "قوس" است و به ویژه در زبان فارسی در زمینههای مختلفی به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی و زبان فارسی، باید به نکات زیر توجه کنید: نحوه نوشتن: کلمه "کمانه" باید به صورت کامل و صحیح نوشته شود. در اینجا هیچ شکلی از حروف به هم پیوسته یا اختصاری وجود ندارد. جایگاه کلمه: بسته به سیاق و زمینه جمله، "کمانه" میتواند به عنوان اسم یا صفت به کار رود. باید توجه داشت که محل قرارگیری آن در جمله تأثیر زیادی بر معنای آن دارد. همنشینیها: هنگام استفاده از "کمانه"، توجه کنید که آیا نیاز به دیگر صفات یا قیدها دارید. مانند: "کمانه زیبا"، "کمانه تند". وزن و قافیه: در شعر و ادبیات، اگر "کمانه" در وزن مشخصی بیفتد، باید به قافیه و همخوانی آن با دیگر کلمات دقت کرد. نکات دستوری: بررسی کنید که کمانه باید با چه حروف اضافهای به کار رود. مثلاً: "کمانه در..." یا "کمانه به...". ریشهشناسی و مشتقات: "کمانه" ممکن است مشتقات یا لغات مرتبطی داشته باشد که در نگارش باید به این ارتباطها نیز توجه کرد. با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "کمانه" به درستی در نگارش خود استفاده کنید.
1- انحنا، قوس، كمان
2- تيرگشت
ricochet, career
شظية، شظية مرتدة، إرتداد القذيفة، تنبو القذيفة، ريكوشيت
sıçrama
rebond
prallen
rebotar
rimbalzo