گرفت
licenseمعنی کلمه گرفت
معنی واژه گرفت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم مصدر یا مصدر مرخم)
مختصات:
(گِ رِ) (مص مر.)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
gereft
منبع:
واژههای مصوّب فرهنگستان
معادل ابجد:
700
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
eclipse | he got
ترکی
alınmış
فرانسوی
a pris
آلمانی
nahm
اسپانیایی
tomó
ایتالیایی
preso
عربی
أخذ
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه «گرفت» یکی از واژههای پرکاربرد در زبان فارسی است و دارای معانی و کاربردهای مختلفی است. در اینجا به برخی از قواعد مرتبط با این کلمه و کاربردهای نگارشی آن اشاره میکنم:
-
معانی مختلف:
- گرفتن به معنای قبض کردن: مثل «گرفت پول را».
- گرفتن به معنای دست گرفتن: مثل «گرفت دست کودک».
- گرفتن در معنای جذب کردن: مثل «گرفت احساسات مردم را».
- گرفتن در معنای متوقف کردن: مثل «گرفت ترافیک».
-
انواع صرف:
- «گرفت» شکل گذشته (ماضی) فعل «گرفتن» است و برای اشاره به عمل انجام شده در گذشته به کار میرود.
- برای حالتهای دیگر میتوان از اشکال مختلف فعل «گرفتن» استفاده کرد: «میگیرد» (حال)، «گرفتید» (ماضی نقلی)، «خواهد گرفت» (آینده)، و غیره.
-
ترکیبهای رایج:
- «گرفتاری» به معنای مشغله یا مشکل.
- «گرفتگی» به معنای پیدا شدن مشکل یا انسداد.
- «گرفتن» در ترکیب با دیگر افعال: مانند «گرفتن تصمیم»، «گرفتن زمان»، «گرفتن عکس»، و غیره.
-
قواعد نگارشی:
- در نوشتهها باید به زمان و نوع جمله توجه شود؛ مثلاً در جملات توصیفی، جایگاه «گرفت» باید درست انتخاب شود.
- در جملات با فعلهای حرکتی، «گرفت» میتواند به عنوان فعل اصلی یا به عنوان فعل کمکی به کار رود.
- استفادههای فردی:
- «گرفت» ممکن است در شعر و ادب فارسی نیز به شکلهای مختلفی استفاده شود و ممکن است به صورت مجازی معناهایی عمیقتر و فلسفیتر هم یابد.
اگر سوال خاصی دربارهی کاربرد یا قاعدهای مرتبط با «گرفت» دارید، خوشحال میشوم بیشتر توضیح دهم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- باران ناگهان شروع به باریدن کرد و من را در میانه خیابان گرفت.
- وقتی که او را دیدم، دوستانه دستش را گرفتم و به او خوشآمد گفتم.
- پزشک نتیجه آزمایش را به من داد و گفت که بیماریام به موقع تشخیص گرفته است.