گریز
licenseمعنی کلمه گریز
معنی واژه گریز
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- انهزام عقب نشيني، فرار، هزيمت 2- اجتناب، پرهيز 3- ، رم، طفره | ||
انگلیسی | escape, getaway, evasion, flight, digression, subterfuge, sidestep, truancy, escapement, scamper, allusion, desertion, elusion, gink, guy, jink, loup, scuttle | ||
عربی | فرار، هرب، نجاة، مهرب، فر، خلاص، تهرب من الواقع، وسيلة فرار، نجا، أفلت، تخلص من، ارتشح، غاب عن الذاكرة، انبعث، هارب، يهرب | ||
ترکی | kaçmak | ||
فرانسوی | s'enfuir | ||
آلمانی | weg rennen | ||
اسپانیایی | huyendo | ||
ایتالیایی | scappare via | ||
مرتبط | رهایی، فر، دور شو، اغاز، گمشو، تجاهل، طفره روی، بهانه، حیله، پرواز، عزیمت، یک رشته پلکان، مهاجرت، سلسله، انحراف، طفره زنی، اختفاء، پرسه زنی، وقتگذرانی، مخرج، چرخ دنگ، چهار نعل، فرار باشتاب، اشاره، کنایه، ترک خدمت، بی وفایی، اغفال، شخص، مرد، آدم، یارو، کس، شوخی، لطفه، ذره بین کوچک، عقب نشینی، سطل ذغال، جا ذغالی، کج بیل، گام تند | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "گریز" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد. به طور کلی این واژه به معنای فرار کردن یا دور شدن از چیزی است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی که مربوط به این کلمه است اشاره میکنیم:
با رعایت این نکات میتوان از کلمه "گریز" بهدرستی و به شکل مؤثری در متون مختلف استفاده کرد. | ||
واژه | گریز | ||
معادل ابجد | 237 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | goriz | ||
معادل انگلیسی | escape note, échappée (fr.) | ||
مرتبط با | موسیقی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (بن مضارعِ گریختن) ‹گریغ› | ||
مختصات | (گُ) (اِ.) | ||
آواشناسی | goriz | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی گریز | ||
پخش صوت |
نُتی غیراصلی که با یکی از نُتهای اصلی پیش یا پس از خود فاصلۀ پیوسته و با دیگری فاصلۀ گسسته دارد کلمه "گریز" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد. به طور کلی این واژه به معنای فرار کردن یا دور شدن از چیزی است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی که مربوط به این کلمه است اشاره میکنیم: قواعد املایی: کلمه "گریز" بهطور صحیح به همین شکل نوشته میشود و نیازی به تغییر یا ویرایش ندارد. کاربرد در جملات: نکات نگارشی: مترادفها و همخانوادهها: کلمات مشابه و همخانواده با "گریز" شامل "گریختن"، "فرار" و "پرواز" هستند که میتوانند در متون مختلف جایگزین شوند، بسته به ساختار جمله و معنا. با رعایت این نکات میتوان از کلمه "گریز" بهدرستی و به شکل مؤثری در متون مختلف استفاده کرد.
1- انهزام عقب نشيني، فرار، هزيمت
2- اجتناب، پرهيز
3- ، رم، طفره
escape, getaway, evasion, flight, digression, subterfuge, sidestep, truancy, escapement, scamper, allusion, desertion, elusion, gink, guy, jink, loup, scuttle
فرار، هرب، نجاة، مهرب، فر، خلاص، تهرب من الواقع، وسيلة فرار، نجا، أفلت، تخلص من، ارتشح، غاب عن الذاكرة، انبعث، هارب، يهرب
kaçmak
s'enfuir
weg rennen
huyendo
scappare via
رهایی، فر، دور شو، اغاز، گمشو، تجاهل، طفره روی، بهانه، حیله، پرواز، عزیمت، یک رشته پلکان، مهاجرت، سلسله، انحراف، طفره زنی، اختفاء، پرسه زنی، وقتگذرانی، مخرج، چرخ دنگ، چهار نعل، فرار باشتاب، اشاره، کنایه، ترک خدمت، بی وفایی، اغفال، شخص، مرد، آدم، یارو، کس، شوخی، لطفه، ذره بین کوچک، عقب نشینی، سطل ذغال، جا ذغالی، کج بیل، گام تند