گمنامی
licenseمعنی کلمه گمنامی
معنی واژه گمنامی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بي نامي، بي نشاني، خمول، ناشناختگي، ناشناسي 2- بي سروپايي | ||
متضاد | اشتهار، شهرت | ||
انگلیسی | anonymity, obscurity, oblivion | ||
عربی | الغفلية، إخفاء الاسم، إسم مستعار، عدم الكشف عن هويته | ||
ترکی | anonimlik | ||
فرانسوی | anonymat | ||
آلمانی | anonymität | ||
اسپانیایی | anonimato | ||
ایتالیایی | anonimato | ||
مرتبط | بینامی، ابهام، تیرگی، تاری، فراموشی، نسیان، از خاطر زدایی، گمنام | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «گمنامی» از دو بخش «گم» و «نام» تشکیل شده است و به معنای «عدم شناخت» یا «ناشناس بودن» است. در نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به موارد زیر مهم است:
بهطور کلی، «گمنامی» یک واژه با بار معنایی خاص است و باید در متنهایی که به موضوعات مرتبط با هویت یا شناختهشدن افراد میپردازند، به طور درست و مؤثر به کار رود. | ||
واژه | گمنامی | ||
معادل ابجد | 161 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | gomnāmi | ||
معادل انگلیسی | anonymity | ||
مرتبط با | رمز | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (حاصل مصدر) | ||
آواشناسی | gomnAmi | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی گمنامی | ||
پخش صوت |
غیرقابلتشخیص بودن از سایر هستارها در یک ویژگی مشخص کلمه «گمنامی» از دو بخش «گم» و «نام» تشکیل شده است و به معنای «عدم شناخت» یا «ناشناس بودن» است. در نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به موارد زیر مهم است: نحو و صرف: گمنامی به عنوان یک اسم عام به کار میرود. به عنوان مثال: «او در گمنامی به سر میبرد.» شیوهی نگاشت: این کلمه به صورت «گمنامی» نوشته میشود و باید با دقت در استفاده از حروف و حرکات به کار رود. نشانههای جمع: اگر بخواهید این کلمه را جمع ببندید، میتوانید از الفاظ مناسبی برای جمع استفاده کنید، مثلاً «گمنامیها» برای اشاره به حالتهای مختلف گمنامی. استفاده در جملات: حتماً از این کلمه در جملات مناسب استفاده کنید. به عنوان مثال: «زندگی در گمنامی برای برخی افراد خوشایندتر از زندگی در زیر پرتوهای جلب توجه است.» بهطور کلی، «گمنامی» یک واژه با بار معنایی خاص است و باید در متنهایی که به موضوعات مرتبط با هویت یا شناختهشدن افراد میپردازند، به طور درست و مؤثر به کار رود.
1- بي نامي، بي نشاني، خمول، ناشناختگي، ناشناسي
2- بي سروپايي
اشتهار، شهرت
anonymity, obscurity, oblivion
الغفلية، إخفاء الاسم، إسم مستعار، عدم الكشف عن هويته
anonimlik
anonymat
anonymität
anonimato
anonimato
بینامی، ابهام، تیرگی، تاری، فراموشی، نسیان، از خاطر زدایی، گمنام