لبۀ حریق
licenseمعنی کلمه لبۀ حریق
معنی واژه لبۀ حریق
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | fire | ||
عربی | حريق، إطلاق النار، نار، غضب، شعلة، حماس، طلقة، حماسة، وقود، أطلق، فصل، أحرق، قتل، أشعل، رد بالنار، تلفظ بقوة، سخن قليلا، زاد النار إشتعالا، ثور | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) عبارت "لبۀ حریق" در زبان فارسی به معنی ناحیه یا محدودهای است که آتش یا حریق در آنجا وجود دارد یا ممکن است گسترش یابد. در اینجا به نکاتی در مورد قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این عبارت اشاره میکنم:
اگر سوال یا نکته خاصی در ذهن دارید، خوشحال میشوم که بیشتر توضیح دهم! | ||
واژه | لبۀ حریق | ||
معادل ابجد | 350 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
معادل انگلیسی | fire edge | ||
مرتبط با | مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی لبۀ حریق | ||
پخش صوت |
هر قسمت از مرز یک حریق فعال در لحظهای مشخص عبارت "لبۀ حریق" در زبان فارسی به معنی ناحیه یا محدودهای است که آتش یا حریق در آنجا وجود دارد یا ممکن است گسترش یابد. در اینجا به نکاتی در مورد قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این عبارت اشاره میکنم: نقطهگذاری: اگر کلمه در جملهای به کار میرود، باید به قوانین نقطهگذاری توجه کرد. به عنوان مثال: "آتشنشانی در لبۀ حریق حاضر شد." واژهگزینی: اگر در متنی به مفهوم "لبۀ حریق" اشاره میشود، میتوان از واژههای مترادف نیز استفاده کرد، مانند "مرز حریق" یا "نقطه خطر". استفاده از حروف اضافه: در جملههایی که از "لبۀ حریق" استفاده میکنید، به نحوهی استفاده از حروف اضافه توجه کنید. مثلاً: "در لبۀ حریق" یا "به لبۀ حریق". تلفظ و املا: واژهها باید به درستی تلفظ شوند. برای تلفظ صحیح "لبۀ حریق"، به علائم حرکتی و فرازهای آوایی توجه کنید. اگر سوال یا نکته خاصی در ذهن دارید، خوشحال میشوم که بیشتر توضیح دهم!
fire
حريق، إطلاق النار، نار، غضب، شعلة، حماس، طلقة، حماسة، وقود، أطلق، فصل، أحرق، قتل، أشعل، رد بالنار، تلفظ بقوة، سخن قليلا، زاد النار إشتعالا، ثور