لشکر
licenseمعنی کلمه لشکر
معنی واژه لشکر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | ارتش، جند، جيش، خيل، سپاه، سپه، عسكر، فوج، قشون، گند | ||
انگلیسی | army, division, corps | ||
عربی | جيش، جماعة مسلحة، حركة مسلحة، حشد غفير | ||
ترکی | ordu | ||
فرانسوی | armée | ||
آلمانی | armee | ||
اسپانیایی | ejército | ||
ایتالیایی | esercito | ||
مرتبط | گروه، جمعیت، صف، بخش، تقسیم، تفرقه، اختلاف، قسمت، هيئت، دسته | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "لشکر" در زبان فارسی به معنی گروهی از سربازان و نیروهای نظامی است. در نوشتار و نگارش فارسی، به چند نکته توجه کنید:
با رعایت موارد فوق، میتوان به درستی از کلمه "لشکر" در نوشتار فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | لشکر | ||
معادل ابجد | 550 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | laškar | ||
معادل انگلیسی | division | ||
مرتبط با | علوم نظامی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) (نظامی) | ||
مختصات | (لَ کَ) (اِ.) | ||
آواشناسی | laSkar | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی لشکر | ||
پخش صوت |
یگانی راهکنشی که دارای تجهیزات و تسلیحات لازم برای اجرای عملیات رزمی است و بزرگتر از تیپ یا هنگ و کوچکتر از سپاه است کلمه "لشکر" در زبان فارسی به معنی گروهی از سربازان و نیروهای نظامی است. در نوشتار و نگارش فارسی، به چند نکته توجه کنید: نوشتار صحیح: کلمه "لشکر" به همین شکل و با همان هجای مشخص نوشته میشود. جمعسازی: برای جمعبندی این کلمه میتوان از "لشکرها" استفاده کرد. همچنین در برخی متون ادبی ممکن است از "لشکریان" نیز استفاده شود. کاربرد در متون: کلمه "لشکر" غالباً در متون تاریخی، نظامی، ادبی و همچنین در حوزههای فرهنگ و ادب کاربرد دارد. توجه به دستور زبان: هنگام استفاده از این کلمه در جملات، رعایت قواعد نحوی و دستوری الزامی است. به عنوان مثال: مضامین شاعری و ادبی: در شعر و ادبیات، "لشکر" ممکن است به عنوان نماد جنگ و نبرد، یا برای توصیف شرایط و وقایع خاص تاریخی و فرهنگی به کار رود. با رعایت موارد فوق، میتوان به درستی از کلمه "لشکر" در نوشتار فارسی استفاده کرد.
ارتش، جند، جيش، خيل، سپاه، سپه، عسكر، فوج، قشون، گند
army, division, corps
جيش، جماعة مسلحة، حركة مسلحة، حشد غفير
ordu
armée
armee
ejército
esercito
گروه، جمعیت، صف، بخش، تقسیم، تفرقه، اختلاف، قسمت، هيئت، دسته