لغزش
licenseمعنی کلمه لغزش
معنی واژه لغزش
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- سقوط 2- اشتباه، خطا، زلت 3- سكندر، سكندري | ||
انگلیسی | slip, slide, slippage, lapse, stumble, error, trip, gaffe, flounder, peccadillo, offence | ||
عربی | انزلاق، قصاصة، هفوة، انخفاض، فلتة، عثرة، انسلال، كبوة، تزلج، سقطة زلة، أثر سير السفينة، مزلق السفن، نسيان، هبوط، قميص تحتي، ملابس داخلية، إطلاق، إنزلاق جانبي، مقعد طويل، دهان الفخار، كواليس المسرح، خطاء فادح، إنهيار الأرضي، فسل، دعامة، زلق، انزلق، أخطأ، خلع، ثلج، غاب عن الذاكرة، أزال، لبس بسرعة، تعتل صحته، لبس بعجلة، أطلق، ندس خلسة، تجنب ضربة بإبعاد جسمه، ينزلق | ||
ترکی | kayma | ||
فرانسوی | glisser | ||
آلمانی | unterhose | ||
اسپانیایی | deslizar | ||
ایتالیایی | scontrino | ||
مرتبط | روکش، سهو، قلمه، لغزنده، سرسره، سراشیبی، ریزش، کشو، افت، مرور، گذشت زمان، انقضاء، زوال، اتفاقا بر خوردنبه، غلط، ضلالت، سفر، گردش، سیاحت، سبک رفتن، لغزش خوردن، خبط، اشتباه در گفتار یا کردار، سفره ماهی، نوعی ماهی پهن، اشتباه کوچک، حمله، توهین، گناه، اهانت، تجاوز، لغز | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "لغزش" در زبان فارسی به معنای سرخوردن یا حرکت ناگهانی به سمت پایین یا به سمت دیگر است. در نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به نکات زیر میتواند مفید باشد:
با توجه به این نکات، میتوانید کلمه "لغزش" را به درستی در متنهای خود به کار ببرید. | ||
واژه | لغزش | ||
معادل ابجد | 1337 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | laqzeš | ||
معادل انگلیسی | lapse | ||
مرتبط با | روان شناسی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) | ||
مختصات | (لَ زِ) (اِمص .) | ||
آواشناسی | laqzeS | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی لغزش | ||
پخش صوت |
یک یا چند بار مصرف مادۀ اعتیادآور در دورۀ بهبود کلمه "لغزش" در زبان فارسی به معنای سرخوردن یا حرکت ناگهانی به سمت پایین یا به سمت دیگر است. در نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به نکات زیر میتواند مفید باشد: نوشتار صحیح: کلمه "لغزش" به همین شکل نوشته میشود و از نظر املایی صحیح است. جنس کلمه: "لغزش" یک اسم است و به صورت مؤنث استفاده میشود. کاربرد: این کلمه معمولاً در زمینههایی مانند geology (زمینشناسی)، ورزش (به ویژه در مورد سرخوردن یا افتادن در فعالیتهای ورزشی) یا مجازی (مثلاً لغزش در تصویر یا لغزش در عملکرد) به کار میرود. ترکیبها: میتوان این کلمه را با دیگر کلمات ترکیب کرد؛ مثل: با توجه به این نکات، میتوانید کلمه "لغزش" را به درستی در متنهای خود به کار ببرید.
1- سقوط
2- اشتباه، خطا، زلت
3- سكندر، سكندري
slip, slide, slippage, lapse, stumble, error, trip, gaffe, flounder, peccadillo, offence
انزلاق، قصاصة، هفوة، انخفاض، فلتة، عثرة، انسلال، كبوة، تزلج، سقطة زلة، أثر سير السفينة، مزلق السفن، نسيان، هبوط، قميص تحتي، ملابس داخلية، إطلاق، إنزلاق جانبي، مقعد طويل، دهان الفخار، كواليس المسرح، خطاء فادح، إنهيار الأرضي، فسل، دعامة، زلق، انزلق، أخطأ، خلع، ثلج، غاب عن الذاكرة، أزال، لبس بسرعة، تعتل صحته، لبس بعجلة، أطلق، ندس خلسة، تجنب ضربة بإبعاد جسمه، ينزلق
kayma
glisser
unterhose
deslizar
scontrino
روکش، سهو، قلمه، لغزنده، سرسره، سراشیبی، ریزش، کشو، افت، مرور، گذشت زمان، انقضاء، زوال، اتفاقا بر خوردنبه، غلط، ضلالت، سفر، گردش، سیاحت، سبک رفتن، لغزش خوردن، خبط، اشتباه در گفتار یا کردار، سفره ماهی، نوعی ماهی پهن، اشتباه کوچک، حمله، توهین، گناه، اهانت، تجاوز، لغز