ماندگار
licenseمعنی کلمه ماندگار
معنی واژه ماندگار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1-اسم 2- ساكن، مقيم 3- پايدار، جاويد، مانا، ماندني | ||
متضاد | رفتني | ||
انگلیسی | persistent, indelible, immanent, continuous, constant, perdurable, indissoluble, ineffaceable, lasting | ||
عربی | مستمر، مثابر، متواصل، مداوم، متكرر، مصر، صلب | ||
ترکی | kalıcı | ||
فرانسوی | durable | ||
آلمانی | dauerhaft | ||
اسپانیایی | perdurable | ||
ایتالیایی | duraturo | ||
مرتبط | مداوم، مقاوم، مزمن، مصر، سمج، پاک نشدنی، محو نشدنی، ثابت، اصلی، در همهجاحاضر، دارای نفوذ کامل در سرتاسر جهان، پیوسته، متوالی، پایدار، دائمي، ثابت قدم، استوار، همیشگی، ابدی، بادوام، غیر قابل حل، حل نشدنی، تجزیه ناپذیر، اب نشدنی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ماندگار" در زبان فارسی به معنای چیزی است که دوام دارد یا باقی میماند. اصولاً قواعد نگارشی و گرامری مربوط به این کلمه عبارتند از:
در کل، "ماندگار" کلمهای است که در متون ادبی، توصیفی و روزمره به کار میرود و دارای ابعادی از لحاظ معنایی و نگارشی است. | ||
واژه | ماندگار | ||
معادل ابجد | 316 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
تلفظ | mānd[e]gār | ||
معادل انگلیسی | long life | ||
مرتبط با | علوم و فنّاوری غذا | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) | ||
مختصات | (دایم یا طولانی ) | ||
آواشناسی | mAndegAr | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی ماندگار | ||
پخش صوت |
ویژگی آن دسته از فراورده های غذایی که نسبت به انواع معمولی خود عمر طولانی تری داشته باشند کلمه "ماندگار" در زبان فارسی به معنای چیزی است که دوام دارد یا باقی میماند. اصولاً قواعد نگارشی و گرامری مربوط به این کلمه عبارتند از: معنی و کاربرد: ضبط نوشتاری: صرف و نحو: نکات نگارشی: در کل، "ماندگار" کلمهای است که در متون ادبی، توصیفی و روزمره به کار میرود و دارای ابعادی از لحاظ معنایی و نگارشی است.
1-اسم
2- ساكن، مقيم
3- پايدار، جاويد، مانا، ماندني
رفتني
persistent, indelible, immanent, continuous, constant, perdurable, indissoluble, ineffaceable, lasting
مستمر، مثابر، متواصل، مداوم، متكرر، مصر، صلب
kalıcı
durable
dauerhaft
perdurable
duraturo
مداوم، مقاوم، مزمن، مصر، سمج، پاک نشدنی، محو نشدنی، ثابت، اصلی، در همهجاحاضر، دارای نفوذ کامل در سرتاسر جهان، پیوسته، متوالی، پایدار، دائمي، ثابت قدم، استوار، همیشگی، ابدی، بادوام، غیر قابل حل، حل نشدنی، تجزیه ناپذیر، اب نشدنی