انگل
licenseمعنی کلمه انگل
معنی واژه انگل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پارازيت، ميكرب، ويروس 2- طفيلي، گدا، مفتخوار، مفتخور | ||
انگلیسی | parasite, sponge, leech, sycophant, raff, satellite, guest, hanger-on | ||
عربی | طفيلي، العالة على غيره، تتطفل | ||
ترکی | parazit | ||
فرانسوی | parasite | ||
آلمانی | parasit | ||
اسپانیایی | parásito | ||
ایتالیایی | parassita | ||
مرتبط | طفیلی، صدای مزاحم، پا رازیت، اسفنج، ابر حمام، زالو، خفاش خون اشام، حجامت، اسباب خون گیری، مزاحم، ادم چاپلوس، متملق، چاخان، تفاله، اشغال، پیرو، ماه، قمر مصنوعي، مهمان، متکی بر، موی دماغ، مفت خور، عذاب دهنده | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "انگل" در زبان فارسی به معانی مختلفی به کار میرود، به ویژه در زمینههای پزشکی و بیولوژیکی. در ادامه، چند نکته دربارهٔ استفاده و نگارش این کلمه آورده شده است:
با رعایت این نکات، میتوانید کلمه "انگل" را به درستی در نوشتار خود به کار ببرید. اگر سوال دیگری دارید یا نیاز به توضیحات بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم! | ||
واژه | انگل | ||
معادل ابجد | 101 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | 'angol | ||
معادل انگلیسی | parasite | ||
مرتبط با | زیستشناسی- میکربشناسی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [قدیمی] | ||
مختصات | (اَ گَ) (اِ.) | ||
آواشناسی | 'angal | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی انگل | ||
پخش صوت |
موجودی که بهطور اجباری یا اختیاری در درون یا بر روی موجود زندۀ دیگر زندگی میکند و برای ادامۀ زندگی به میزبان نیازمند است * مصوب فرهنگستان اول کلمه "انگل" در زبان فارسی به معانی مختلفی به کار میرود، به ویژه در زمینههای پزشکی و بیولوژیکی. در ادامه، چند نکته دربارهٔ استفاده و نگارش این کلمه آورده شده است: نوشتار صحیح: کلمه "انگل" به همین شکل و با املای صحیح نوشته میشود و نیازی به تغییر یا اصلاح ندارد. معنی: "انگل" به موجودات زندهای اشاره دارد که برای بقا و رشد خود، از موجودات دیگر تغذیه میکنند. این کلمه میتواند به موارد پزشکی یا علمی نیز اشاره داشته باشد. نحوه استفاده: صرف و نحو: این کلمه معمولاً به عنوان اسم استفاده میشود و میتواند به صورت جمع نیز به کار رود (انگلها). با رعایت این نکات، میتوانید کلمه "انگل" را به درستی در نوشتار خود به کار ببرید. اگر سوال دیگری دارید یا نیاز به توضیحات بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
1- پارازيت، ميكرب، ويروس
2- طفيلي، گدا، مفتخوار، مفتخور
parasite, sponge, leech, sycophant, raff, satellite, guest, hanger-on
طفيلي، العالة على غيره، تتطفل
parazit
parasite
parasit
parásito
parassita
طفیلی، صدای مزاحم، پا رازیت، اسفنج، ابر حمام، زالو، خفاش خون اشام، حجامت، اسباب خون گیری، مزاحم، ادم چاپلوس، متملق، چاخان، تفاله، اشغال، پیرو، ماه، قمر مصنوعي، مهمان، متکی بر، موی دماغ، مفت خور، عذاب دهنده