متصل
licenseمعنی کلمه متصل
معنی واژه متصل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پيوسته، چسبيده، مرتبط، مسلسل، ملحق، موصول، وابسته، وصل 2- پي درپي، | ||
انگلیسی | connected, joint, conjunct, contiguous | ||
عربی | متصل، موصول، مترابط، مقترن، مرتبط ب | ||
ترکی | bağlı | ||
فرانسوی | connecté | ||
آلمانی | in verbindung gebracht | ||
اسپانیایی | conectado | ||
ایتالیایی | collegato | ||
مرتبط | مربوط، پیوسته، بسته، منتسب، مشترک، توام، مشاع، شرکتی، بهم پیوسته، متحد، همجوار، مجاور، نزدیک، مربوط بهم | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "متصل" در زبان فارسی به معنای "وصل شده" یا "به هم پیوسته" به کار میرود. برای نگارش صحیح و استفاده مناسب از این کلمه، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
با رعایت این نکات، میتوانید کلمه "متصل" را به درستی در جملات فارسی مورد استفاده قرار دهید. | ||
واژه | متصل | ||
معادل ابجد | 560 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | mottasel | ||
مرتبط با | موسیقی | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (مُ تَّ ص ) [ ع . ] (اِفا.) | ||
آواشناسی | mottasel | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی متصل | ||
پخش صوت |
← اجرای متصل کلمه "متصل" در زبان فارسی به معنای "وصل شده" یا "به هم پیوسته" به کار میرود. برای نگارش صحیح و استفاده مناسب از این کلمه، میتوان به نکات زیر توجه کرد: نحوه نوشتن: کلمه "متصل" به صورت جدا و با یک کلمه دیگر به کار میرود. مانند: "متصل به یک نقطه" یا "متصل از طریق شبکه". جایگاه در جمله: این کلمه میتواند در جمله به عنوان صفت، اسم یا حتی فعل مورد استفاده قرار گیرد. مثلاً: قواعد استفاده: هنگام استفاده از "متصل" به عنوان صفت، باید در نظر داشت که سنخیت آن با اسم مورد نظر رعایت شود. مثلاً: "سطوح متصل" یا "شبکههای متصل". نکات نگارشی: در نوشتههای رسمی و ادبی باید به سادگی و وضوح بیان توجه شود و از به کار بردن جملات پیچیده پرهیز کرد. استفاده صحیح از علامتگذاری مانند ویرگول و نقطه در جملات نیز اهمیت دارد. با رعایت این نکات، میتوانید کلمه "متصل" را به درستی در جملات فارسی مورد استفاده قرار دهید.
1- پيوسته، چسبيده، مرتبط، مسلسل، ملحق، موصول، وابسته، وصل
2- پي درپي،
connected, joint, conjunct, contiguous
متصل، موصول، مترابط، مقترن، مرتبط ب
bağlı
connecté
in verbindung gebracht
conectado
collegato
مربوط، پیوسته، بسته، منتسب، مشترک، توام، مشاع، شرکتی، بهم پیوسته، متحد، همجوار، مجاور، نزدیک، مربوط بهم