محلول
licenseمعنی کلمه محلول
معنی واژه محلول
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1-صفت 2- حل شده | ||
متضاد | حلال 1- آب، مايع | ||
انگلیسی | solution, dilution, soluble, dissolved, solvable | ||
عربی | حل، محلول، ذوبان، انحلال، إذابة، إنهاء، انتهاء | ||
ترکی | çözüm | ||
فرانسوی | solution | ||
آلمانی | lösung | ||
اسپانیایی | solución | ||
ایتالیایی | soluzione | ||
مرتبط | راه حل، حل، چاره سازی، شولش، تسویه، رقیق سازی، ترقیق، رقیق شدگی، قابل حل، حل شدنی، حل پذیر، قادر به تادیه وام، واریز شدنی، قابل پرداخت | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "محلول" در زبان فارسی به معنای مایع است که یک یا چند ماده در آن حل شدهاند. در نوشتار و نگارش، برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد زبانی و نگارشی، نکات زیر را مد نظر قرار دهید:
با رعایت این نکات، میتوانید بهخوبی از کلمه "محلول" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | محلول | ||
معادل ابجد | 114 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | mahlul | ||
معادل انگلیسی | solution | ||
مرتبط با | شیمی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] | ||
مختصات | (مَ) [ ع . ] (اِمف .) | ||
آواشناسی | mahlul | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی محلول | ||
پخش صوت |
هرنوع مخلوط همگن بهصورت مایع یا گاز یا جامد کلمه "محلول" در زبان فارسی به معنای مایع است که یک یا چند ماده در آن حل شدهاند. در نوشتار و نگارش، برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد زبانی و نگارشی، نکات زیر را مد نظر قرار دهید: نوشتار صحیح: این کلمه بهصورت "محلول" نوشته میشود و از لحاظ املایی صحیح است. تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه /mah-lool/ است و در محاوره بهطور معمول به همین صورت ادا میشود. نوع کلمه: "محلول" یک اسم است و به مواد مایع اشاره دارد. قواعد انشایی: مثالها: با رعایت این نکات، میتوانید بهخوبی از کلمه "محلول" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
1-صفت
2- حل شده
حلال
1- آب، مايع
solution, dilution, soluble, dissolved, solvable
حل، محلول، ذوبان، انحلال، إذابة، إنهاء، انتهاء
çözüm
solution
lösung
solución
soluzione
راه حل، حل، چاره سازی، شولش، تسویه، رقیق سازی، ترقیق، رقیق شدگی، قابل حل، حل شدنی، حل پذیر، قادر به تادیه وام، واریز شدنی، قابل پرداخت