مصوت
licenseمعنی کلمه مصوت
معنی واژه مصوت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | صدادار، واكدار، واكه | ||
متضاد | هم خوان، مصمت | ||
انگلیسی | phonetic, eve | ||
عربی | صوتي، ممثل الأصوات الكلامية، لفظي، دراسات لغويه | ||
ترکی | sesli harf | ||
فرانسوی | voyelle | ||
آلمانی | vokal | ||
اسپانیایی | vocal | ||
ایتالیایی | vocale | ||
مرتبط | اوایی، صدا دار، مربوط به ترکیب اصوات | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) در زبان فارسی، مصوتها به و vowelها اطلاق میشود، که در نتیجه تنهایی یا به همراه حروف بیصوت (حروف کناری) تولید صدا میکنند. در زبان فارسی، دو نوع مصوت اصلی داریم:
نکات نگارشی و قواعد استفاده از مصوتها:
با رعایت این نکات و قاعدهها، میتوانیم در نوشتار فارسی دقت بیشتری داشته باشیم و از اشتباهات نگارشی جلوگیری کنیم. | ||
واژه | مصوت | ||
معادل ابجد | 536 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | mosavvet | ||
مرتبط با | زبان شناسی | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (اسم، صفت) [عربی] | ||
مختصات | (مُ صَ وِّ) [ ع . ] (اِفا.) | ||
آواشناسی | mosavvet | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی مصوت | ||
پخش صوت |
← واکه در زبان فارسی، مصوتها به و vowelها اطلاق میشود، که در نتیجه تنهایی یا به همراه حروف بیصوت (حروف کناری) تولید صدا میکنند. در زبان فارسی، دو نوع مصوت اصلی داریم: مصوتهای کوتاه: اینها شامل حروف الفبای فارسی به صورت تکبعدی هستند که در کلمات به شکل زیر میآیند: تلفظ: توجه به تلفظ صحیح مصوتها بسیار مهم است. تلفظ نادرست میتواند به تغییر معنی کلمات منجر شود. جداسازی و ادغام: در برخی موارد، مصوتها میتوانند یا به صورت جدا یا در کنار حروف بیصوت بیایند. برای مثال، در کلمه "مادر" مصوت "ا" به همراه حرف "د" قرار دارد، در حالی که در کلمه "بید" مصوت "ی" پس از حرف "ب" میآید. نوشتار: در نوشتن، بهتر است مصوتها به وضوح در خواندگی و فهم معنای جمله مشخص باشند. به عنوان مثال، در کلماتی که ممکن است املای مشابهی داشته باشند (مانند "کنیم" و "کنیم")، انتخابهای مناسب برای نگارش مصوتها اهمیت زیادی دارد. با رعایت این نکات و قاعدهها، میتوانیم در نوشتار فارسی دقت بیشتری داشته باشیم و از اشتباهات نگارشی جلوگیری کنیم.
صدادار، واكدار، واكه
هم خوان، مصمت
phonetic, eve
صوتي، ممثل الأصوات الكلامية، لفظي، دراسات لغويه
sesli harf
voyelle
vokal
vocal
vocale
اوایی، صدا دار، مربوط به ترکیب اصوات
نکات نگارشی و قواعد استفاده از مصوتها: