جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: ← حالت مطلق 1- آزاد، بي قيد، رها
2- تام، تمام، كامل
3- يكدست، يكسره
4- خالص
5- مجرد مقيد absolute, utter, sheer, total, abstract, full, unconditional, arbitrary, implicit, categorical, unrestrained, unlimited, plenipotentiary, downright, unconditioned, independent, thetical, categoric, despotic, slick, thetic مطلق، كامل، ثابت، غير نسبي، استبدادي، أساسي، غير مقيد بدستور، صرف، مطبق، مجرد، حاسم، صمم، مستبد mutlak absolu absolut absoluto assoluto کامل، قطعی، مستقل، استبدادی، کاملا، غیر عادی، بحداکثر، باعلی درجه، محض، راست، پاک، حریری، مجموع، کل، کلی، انتزاعی، صریح، غیر عملی، بیمسمی، پر، مملو، بدون قید و شرط، غیر مشروط، غیر شرطی، بلا شرط، دلخواه، اختیاری، مستبدانه، قرار دادی، ضمنی، مجازی، التزامی، اشاره شده، تلویحا فهمانده شده، قاطع، جزمی، قیاسی، حتمی، بی بند و بار، نا محدود، ناخوددار، بی لجام، ازاد، بی حد، نا مشخص، نا معلوم، نا معین، تام الاختیار، دارای اختیار مطلق، رک، قطعی نشده، شرط نشده، قید نشده، خود مختار، دارای قدرت مطلقه، سرخود، وضع شده، معین، ثابت، وابسته به یا شامل پایاننامه، صاف، جذاب، نرم، لیز، ماهر
... ادامه
436|0
مترادف:1- آزاد، بي قيد، رها
2- تام، تمام، كامل
3- يكدست، يكسره
4- خالص
5- مجرد
مطلق|كامل , ثابت , غير نسبي , استبدادي , أساسي , غير مقيد بدستور , صرف , مطبق , مجرد , حاسم , صمم , مستبد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه «مطلق» در زبان فارسی به معانی مختلفی استفاده میشود و در قواعد نوشتاری و نگارشی باید نکاتی را رعایت کرد. در اینجا به بررسی برخی از اصول مرتبط با این کلمه میپردازیم:
املا و نوشتار:
کلمه «مطلق» با «ط» و «ق» نوشته میشود و باید بهطور صحیح و بدون غلط املایی نوشته شود.
جایگاه کلمه در جمله:
«مطلق» بهعنوان صفت استفاده میشود و میتواند معانی مختلفی داشته باشد. بهعنوان مثال: «این نظر مطلق نیست» (به معنای قطعی نبودن) یا «سخن مطلق» (به معنای عمومی و بیقید).
نحوه ترکیب با دیگر واژهها:
این کلمه ممکن است با سایر کلمات ترکیب شود و معانی خاصی ایجاد کند. مثلاً «مطلقالعموم» به معنای عمومی بودن و یا «مطلقه» در حقوق به معنی زنی که تحت نکاح نیست.
استفاده از علائم نگارشی:
اگر از «مطلق» در متن استفاده کنید، باید به کارکردهای نگارشی توجه کنید. برای مثال، در جملات سوالی یا توضیحی، ممکن است نیاز به کاما یا نقطهگذاری باشد.
تنوع معنایی و استفاده در زمانهای مختلف:
بسته به زمینهای که در آن از کلمه «مطلق» استفاده میشود، معانی مختلفی میتواند داشته باشد. بهعنوان مثال، در علوم ریاضی به معنای غیرمشروط و در فلسفه و علم به معنای مطلق و بدون قید و شرط.
با رعایت این نکات میتوانید استفاده صحیح و موثری از کلمه «مطلق» در نوشتارهای خود داشته باشید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در فلسفه، مفهوم مطلق به اصولی اشاره دارد که بدون قید و شرط و مستقل از شرایط زمان و مکان هستند.
او به دنبال یک عشق مطلق و بینظیر بود که تمام زندگیاش را متحول کند.
در علم ریاضیات، تعاریف و قضایای مطلق همواره به صورت عمومی و بدون استثنا درست هستند.
واژههای مصوّب فرهنگستان
واژگان مرتبط: کامل، قطعی، مستقل، استبدادی، کاملا، غیر عادی، بحداکثر، باعلی درجه، محض، راست، پاک، حریری، مجموع، کل، کلی، انتزاعی، صریح، غیر عملی، بیمسمی، پر، مملو، بدون قید و شرط، غیر مشروط، غیر شرطی، بلا شرط، دلخواه، اختیاری، مستبدانه، قرار دادی، ضمنی، مجازی، التزامی، اشاره شده، تلویحا فهمانده شده، قاطع، جزمی، قیاسی، حتمی، بی بند و بار، نا محدود، ناخوددار، بی لجام، ازاد، بی حد، نا مشخص، نا معلوم، نا معین، تام الاختیار، دارای اختیار مطلق، رک، قطعی نشده، شرط نشده، قید نشده، خود مختار، دارای قدرت مطلقه، سرخود، وضع شده، معین، ثابت، وابسته به یا شامل پایاننامه، صاف، جذاب، نرم، لیز، ماهر