مطلق
licenseمعنی کلمه مطلق
معنی واژه مطلق
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- آزاد، بي قيد، رها 2- تام، تمام، كامل 3- يكدست، يكسره 4- خالص 5- مجرد | ||
متضاد | مقيد | ||
انگلیسی | absolute, utter, sheer, total, abstract, full, unconditional, arbitrary, implicit, categorical, unrestrained, unlimited, plenipotentiary, downright, unconditioned, independent, thetical, categoric, despotic, slick, thetic | ||
عربی | مطلق، كامل، ثابت، غير نسبي، استبدادي، أساسي، غير مقيد بدستور، صرف، مطبق، مجرد، حاسم، صمم، مستبد | ||
ترکی | mutlak | ||
فرانسوی | absolu | ||
آلمانی | absolut | ||
اسپانیایی | absoluto | ||
ایتالیایی | assoluto | ||
مرتبط | کامل، قطعی، مستقل، استبدادی، کاملا، غیر عادی، بحداکثر، باعلی درجه، محض، راست، پاک، حریری، مجموع، کل، کلی، انتزاعی، صریح، غیر عملی، بیمسمی، پر، مملو، بدون قید و شرط، غیر مشروط، غیر شرطی، بلا شرط، دلخواه، اختیاری، مستبدانه، قرار دادی، ضمنی، مجازی، التزامی، اشاره شده، تلویحا فهمانده شده، قاطع، جزمی، قیاسی، حتمی، بی بند و بار، نا محدود، ناخوددار، بی لجام، ازاد، بی حد، نا مشخص، نا معلوم، نا معین، تام الاختیار، دارای اختیار مطلق، رک، قطعی نشده، شرط نشده، قید نشده، خود مختار، دارای قدرت مطلقه، سرخود، وضع شده، معین، ثابت، وابسته به یا شامل پایاننامه، صاف، جذاب، نرم، لیز، ماهر | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «مطلق» در زبان فارسی به معانی مختلفی استفاده میشود و در قواعد نوشتاری و نگارشی باید نکاتی را رعایت کرد. در اینجا به بررسی برخی از اصول مرتبط با این کلمه میپردازیم:
با رعایت این نکات میتوانید استفاده صحیح و موثری از کلمه «مطلق» در نوشتارهای خود داشته باشید. | ||
واژه | مطلق | ||
معادل ابجد | 179 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | motlaq | ||
مرتبط با | زبان شناسی | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی، مقابلِ مقید] [قدیمی] | ||
مختصات | (مُ لَ) [ ع . ] (اِمف .) | ||
آواشناسی | motlaq | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی مطلق | ||
پخش صوت |
← حالت مطلق کلمه «مطلق» در زبان فارسی به معانی مختلفی استفاده میشود و در قواعد نوشتاری و نگارشی باید نکاتی را رعایت کرد. در اینجا به بررسی برخی از اصول مرتبط با این کلمه میپردازیم: املا و نوشتار: جایگاه کلمه در جمله: نحوه ترکیب با دیگر واژهها: استفاده از علائم نگارشی: با رعایت این نکات میتوانید استفاده صحیح و موثری از کلمه «مطلق» در نوشتارهای خود داشته باشید.
1- آزاد، بي قيد، رها
2- تام، تمام، كامل
3- يكدست، يكسره
4- خالص
5- مجرد
مقيد
absolute, utter, sheer, total, abstract, full, unconditional, arbitrary, implicit, categorical, unrestrained, unlimited, plenipotentiary, downright, unconditioned, independent, thetical, categoric, despotic, slick, thetic
مطلق، كامل، ثابت، غير نسبي، استبدادي، أساسي، غير مقيد بدستور، صرف، مطبق، مجرد، حاسم، صمم، مستبد
mutlak
absolu
absolut
absoluto
assoluto
کامل، قطعی، مستقل، استبدادی، کاملا، غیر عادی، بحداکثر، باعلی درجه، محض، راست، پاک، حریری، مجموع، کل، کلی، انتزاعی، صریح، غیر عملی، بیمسمی، پر، مملو، بدون قید و شرط، غیر مشروط، غیر شرطی، بلا شرط، دلخواه، اختیاری، مستبدانه، قرار دادی، ضمنی، مجازی، التزامی، اشاره شده، تلویحا فهمانده شده، قاطع، جزمی، قیاسی، حتمی، بی بند و بار، نا محدود، ناخوددار، بی لجام، ازاد، بی حد، نا مشخص، نا معلوم، نا معین، تام الاختیار، دارای اختیار مطلق، رک، قطعی نشده، شرط نشده، قید نشده، خود مختار، دارای قدرت مطلقه، سرخود، وضع شده، معین، ثابت، وابسته به یا شامل پایاننامه، صاف، جذاب، نرم، لیز، ماهر