مقاومت
licenseمعنی کلمه مقاومت
معنی واژه مقاومت
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| مترادف | ابرام، استقامت، استواري، ايستادگي، پافشاري، پايداري، توانايي، دوام، طاقت، قدرت، مدافعه، نيرو، يارايي | ||
| انگلیسی | resistance, resistor, opposition, persistence, insistence | ||
| عربی | مقاومة، صمود، مناهضة، صلابة، معاندة، المقاومة السرية، ملف مقاومة | ||
| ترکی | rezistans | ||
| فرانسوی | résistance | ||
| آلمانی | widerstand | ||
| اسپانیایی | resistencia | ||
| ایتالیایی | resistenza | ||
| مرتبط | مخالفت، ایستادگی، پایداری، استحکام، سختی، عنصر مقاوم، اسباب مقاوم در برابر برق، تضاد، مقابله، ضدیت، ماندگاری، اصرار، پافشاری، سماجت، مقاوم | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مقاومت" در زبان فارسی به معنای ایستادگی، پایداری و عدم وابستگی است. در نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به نکات زیر می‌تواند مفید باشد:
با رعایت این نکات، می‌توان از کلمه "مقاومت" به طور مؤثر و درست در نوشتار فارسی استفاده کرد. | ||
| واژه | مقاومت | ||
| معادل ابجد | 587 | ||
| تعداد حروف | 6 | ||
| تلفظ | moqāvemat | ||
| معادل انگلیسی | resistance | ||
| مرتبط با | روان شناسی، فیزیک | ||
| نقش دستوری | اسم | ||
| ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: مقاوَمة] | ||
| مختصات | (مُ وِ مَ) [ ع . مقاومة ] | ||
| آواشناسی | moqAvemat | ||
| الگوی تکیه | WWWS | ||
| شمارگان هجا | 4 | ||
| منبع | واژه‌های مصوّب فرهنگستان | ||
| نمایش تصویر | معنی مقاومت | ||
| پخش صوت | |||
[روان‌شناسی] در روان‌درمانی، تصمیم آگاهانه یا ناآگاهانه برای عدم همکاری با درمانگر در برخی زمینه‌ها [فیزیک] نسبت نیروی محرک الکتریکی یا ولتاژ اعمال شده به دو سر مدار به جریان برقی که براثر همان ولتاژ در مدار پدید می آید کلمه "مقاومت" در زبان فارسی به معنای ایستادگی، پایداری و عدم وابستگی است. در نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به نکات زیر می‌تواند مفید باشد: نحوه نگارش: کلمه "مقاومت" با حرف "ق" و "م" و بدون نیم‌فاصله نوشته می‌شود. موضوعات مرتبط: این کلمه معمولاً در زمینه‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و علمی به کار می‌رود. برای مثال: مقاومت در برابر ظلم، مقاومت در علم و تحقیق یا مقاومت در ورزش. صرف و نحو: "مقاومت" یک اسم است و می‌تواند به شکل‌های مختلفی در جمله‌ها به کار برود. مثلاً: قید و صفت: می‌توان از واژه‌های مرتبط مانند "مقاوم" (صفت) و "مقاومتی" (قید) نیز در جملات استفاده کرد. به عنوان مثال: با رعایت این نکات، می‌توان از کلمه "مقاومت" به طور مؤثر و درست در نوشتار فارسی استفاده کرد.
ابرام، استقامت، استواري، ايستادگي، پافشاري، پايداري، توانايي، دوام، طاقت، قدرت، مدافعه، نيرو، يارايي
resistance, resistor, opposition, persistence, insistence
مقاومة، صمود، مناهضة، صلابة، معاندة، المقاومة السرية، ملف مقاومة
rezistans
résistance
widerstand
resistencia
resistenza
مخالفت، ایستادگی، پایداری، استحکام، سختی، عنصر مقاوم، اسباب مقاوم در برابر برق، تضاد، مقابله، ضدیت، ماندگاری، اصرار، پافشاری، سماجت، مقاوم
