مکمل
licenseمعنی کلمه مکمل
معنی واژه مکمل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | تام، كامل، متكامل، متمم | ||
متضاد | ناقص | ||
انگلیسی | complementary, supplementary, complete, completed, perfected, perfect, supplement, supplements | ||
عربی | مكمل، متتام | ||
ترکی | ek | ||
فرانسوی | supplément | ||
آلمانی | ergänzung | ||
اسپانیایی | suplemento | ||
ایتالیایی | supplemento | ||
مرتبط | تکمیل کننده یکدیگر، تکمیلی، اضافی، پس اورده، هم اورده، کامل، تمام، تکمیل شده، تمام عیار، بی عیب، درست، اتم، ضمیمه، الحاق، لاحقه، زاویه مکمل | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مکمل" در زبان فارسی به معنای چیزی است که چیزی دیگر را کامل میکند یا آن را تکمیل میکند. در استفادههای نگارشی و قواعد فارسی، موارد زیر را میتوان در نظر گرفت:
به طور کلی، هنگام نوشتن و استفاده از کلمه "مکمل" بهتر است توجه کافی به ساختار جملات و هماهنگی آن با سایر عناصر جمله داشته باشید. | ||
واژه | مکمل | ||
معادل ابجد | 130 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | mokammal | ||
معادل انگلیسی | supplement | ||
مرتبط با | تغذیه | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] [قدیمی] | ||
مختصات | (مُ کَ مِّ) [ ع . ] (اِفا.) | ||
آواشناسی | mokammel | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی مکمل | ||
پخش صوت |
← مکمل غذایی کلمه "مکمل" در زبان فارسی به معنای چیزی است که چیزی دیگر را کامل میکند یا آن را تکمیل میکند. در استفادههای نگارشی و قواعد فارسی، موارد زیر را میتوان در نظر گرفت: نحوه نوشتن: کلمه "مکمل" به صورت "مکمل" نوشته میشود و در فارسی بدون هیچ گونه تغییر شکل میتواند به عنوان اسم یا صفت استفاده شود. نوع کلمه: "مکمل" میتواند به عنوان اسم و صفت به کار برود. به عنوان مثال: نحوه به کارگیری: استفاده از حروف اضافه: وقتی از "مکمل" در جملات استفاده میشود، معمولاً با حروف اضافهای نظیر "برای" یا "از" میآید: نظایر و مترادفها: برخی از کلمات مشابه یا مترادف با "مکمل" شامل "تکمیلکننده" و "اضافی" هستند، اما باید دقت شود که هر کدام در متن خاص خود مناسب هستند. به طور کلی، هنگام نوشتن و استفاده از کلمه "مکمل" بهتر است توجه کافی به ساختار جملات و هماهنگی آن با سایر عناصر جمله داشته باشید.
تام، كامل، متكامل، متمم
ناقص
complementary, supplementary, complete, completed, perfected, perfect, supplement, supplements
مكمل، متتام
ek
supplément
ergänzung
suplemento
supplemento
تکمیل کننده یکدیگر، تکمیلی، اضافی، پس اورده، هم اورده، کامل، تمام، تکمیل شده، تمام عیار، بی عیب، درست، اتم، ضمیمه، الحاق، لاحقه، زاویه مکمل