منظر
licenseمعنی کلمه منظر
معنی واژه منظر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تماشاگاه، منظره، چشم انداز، دورنما 2- ديد، ديدگاه، نظرگاه 3- لقا 4- مقبول، موردپسند | ||
انگلیسی | perspective, aspect, appearance, sight, image, facet, visage, face, phase, spectrum, guise, countenance, facies, fantom, phantom, physiognomy, landscape | ||
عربی | منظور، مشهد، رسم منظوري، فن الرسم المنظوري، وجهة نظر، منظوري، نظري | ||
ترکی | manzara | ||
فرانسوی | paysage | ||
آلمانی | landschaft | ||
اسپانیایی | paisaje | ||
ایتالیایی | paesaggio | ||
مرتبط | دید، لحاظ، جنبه فکری، نمود، صورت، سیما، وضع، ظاهر، ظهور، پیدایش، نمایش، ظواهر، بینایی، چشم، نظر، تصویر، تصور، شکل، تمثال، شمایل، بند، صورت کوچک، سطح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی، چهره، رخسار، رخ، رو، وجه، قیافه، فاز، مرحله، وجهه، طیف، شبح، خیال، رنگ های مریی در طیف بین، ماسک، لفافه، لباس مبدل، تغییر قیافه، لقاء، رخساره، عبارت مشخص یک طبقه، ظاهر فریبنده، روح، فراست، قیافه شناسی، سیما شناسی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "منظر" در زبان فارسی به معنای دیدگاه یا منظره به کار میرود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه اشاره میکنم:
این قواعد میتواند به شما در استفاده صحیح از کلمه "منظر" کمک کند. | ||
واژه | منظر | ||
معادل ابجد | 1190 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | manzar | ||
معادل انگلیسی | landscape | ||
مرتبط با | مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمعِ مناظر] | ||
مختصات | (مَ ظَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | manzar | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی منظر | ||
پخش صوت |
عرصهای مشخص متشکل از پارهچینی از چند بومسازگان و زمینچهر و اجتماعات گیاهی، فارغ از هرگونه مرزبندی و حصارکشی غیرطبیعی متـ . چشمانداز کلمه "منظر" در زبان فارسی به معنای دیدگاه یا منظره به کار میرود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه اشاره میکنم: اصلاح واژه: این کلمه به معنای "جلوهای از یک صحنه" یا "تصویر از چیزی که دیده میشود" است. در متنها و جملات مختلف میتوان از آن بهطور صحیح استفاده کرد. تلفظ و املا: کلمه "منظر" را باید به همین شکل و تلفظ نوشت و از نوشتن آن به شکلهای نادرست خودداری کرد. ترکیبها: "منظر" میتواند در ترکیبهای مختلفی استفاده شود، مانند: قید و وصف: این کلمه میتواند با قیدها یا صفات دیگر توصیف شود، مثلاً: جملات نمونه: این قواعد میتواند به شما در استفاده صحیح از کلمه "منظر" کمک کند.
1- تماشاگاه، منظره، چشم انداز، دورنما
2- ديد، ديدگاه، نظرگاه
3- لقا
4- مقبول، موردپسند
perspective, aspect, appearance, sight, image, facet, visage, face, phase, spectrum, guise, countenance, facies, fantom, phantom, physiognomy, landscape
منظور، مشهد، رسم منظوري، فن الرسم المنظوري، وجهة نظر، منظوري، نظري
manzara
paysage
landschaft
paisaje
paesaggio
دید، لحاظ، جنبه فکری، نمود، صورت، سیما، وضع، ظاهر، ظهور، پیدایش، نمایش، ظواهر، بینایی، چشم، نظر، تصویر، تصور، شکل، تمثال، شمایل، بند، صورت کوچک، سطح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی، چهره، رخسار، رخ، رو، وجه، قیافه، فاز، مرحله، وجهه، طیف، شبح، خیال، رنگ های مریی در طیف بین، ماسک، لفافه، لباس مبدل، تغییر قیافه، لقاء، رخساره، عبارت مشخص یک طبقه، ظاهر فریبنده، روح، فراست، قیافه شناسی، سیما شناسی