میان گیر
license
98
1667
100
معنی کلمه میان گیر
معنی واژه میان گیر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | buffer, tangle | ||
عربی | مصد، مخفف الصدمة، صاقل، عصا الصقل، عجلة التلميع، حاجز بين شيئين، صقل، متعادل | ||
مرتبط | حائل، میانگیر، سپر، فنر، استفاده از میانگیر، ضربت خور | ||
واژه | میان گیر | ||
معادل ابجد | 331 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
معادل انگلیسی | buffer | ||
مرتبط با | رایانه و فنّاوری اطلاعات | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی میان گیر | ||
پخش صوت |
حافظه ای برای ذخیره سازی موقت داده ها که برای انتقال داده ها از دستگاهی به دستگاه دیگر یا از بخشی از رایانه به بخش دیگر آن به کار میرود
buffer, tangle
مصد، مخفف الصدمة، صاقل، عصا الصقل، عجلة التلميع، حاجز بين شيئين، صقل، متعادل
حائل، میانگیر، سپر، فنر، استفاده از میانگیر، ضربت خور