نژاد
licenseمعنی کلمه نژاد
معنی واژه نژاد
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اصل، تبار، دودمان، ذريه، عرق، گوهر، نتاج، نسب، نسل | ||
انگلیسی | race, strain, descent, blood, pedigree, phylum, issue, stirps | ||
عربی | سباق، عرق، سلالة، مسابقة، سباق الرئاسة، ركض، سباق الخيل، ذرية، عدو، سباق العدو، شوط، أصل، سباق الحواجز، مباراة، الهواء المزاح، نكهة، دفق، سابق، تسابق مع، شارك في سباق، مشى بسرعة، نقل بسرعة | ||
ترکی | ırk | ||
فرانسوی | course | ||
آلمانی | wettrennen | ||
اسپانیایی | carrera | ||
ایتالیایی | gara | ||
مرتبط | مسابقه، قوم، دور، زور، کشش، تقلا، کوشش، کشیدگی عضله، نزول، هبوط، سرازیری، خون، مزاج، نسبت، نیرو، شجره نامه، ریشه، اشتقاق، راسته، قبیله، اجداد، شماره، موضوع، نشریه، نسخه، عمل | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "نژاد" در زبان فارسی به معنای نوع یا دستهای از موجودات زنده، بهویژه انسانها، بر اساس ویژگیهای مشترک مانند خصوصیات فیزیکی یا فرهنگی است. در استفاده از این کلمه، رعایت چند نکته مهم نگارشی و قواعد زبانی میتواند کمککننده باشد:
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "نژاد" به درستی و به شیوهای مؤدبانه در نگارش خود استفاده کنید. | ||
واژه | نژاد | ||
معادل ابجد | 62 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | nežād | ||
معادل انگلیسی | race | ||
مرتبط با | زیست شناسی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) | ||
مختصات | (نِ) (اِ.) | ||
آواشناسی | neZAd | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی نژاد | ||
پخش صوت |
هریک از گروههای درون گونه ای که براساس ویژگیهای جغرافیایی یا کاراندام شناختی یا بوم شناختی قابل تفکیک هستند کلمه "نژاد" در زبان فارسی به معنای نوع یا دستهای از موجودات زنده، بهویژه انسانها، بر اساس ویژگیهای مشترک مانند خصوصیات فیزیکی یا فرهنگی است. در استفاده از این کلمه، رعایت چند نکته مهم نگارشی و قواعد زبانی میتواند کمککننده باشد: استفاده صحیح: کلمه "نژاد" باید در جملات به درستی و در زمینه مناسب به کار رود. مثلاً: "نژادهای مختلف انسانی ویژگیهای خاص خود را دارند." قیدها و توصیفها: در صورت جابجایی یا توصیف نژادها، میتوان از صفات و قیدهایی مانند "مختلف"، "اصیل"، "محلی" و غیره استفاده کرد. به عنوان مثال: "نژادهای مختلف در ایران به همزیستی مسالمتآمیز ادامه میدهند." حساسیتهای اجتماعی: به دلیل بار معنایی و تاریخی خاصی که واژه "نژاد" در جوامع مختلف دارد، باید در استفاده از آن دقت کرد و به حساسیتهای اجتماعی و فرهنگی توجه داشت. نحوه نوشتن: کلمه "نژاد" به صورت کامل و درست نوشته و در جملات فارسی با توجه به دستور زبان صحیح استفاده شود. با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "نژاد" به درستی و به شیوهای مؤدبانه در نگارش خود استفاده کنید.
اصل، تبار، دودمان، ذريه، عرق، گوهر، نتاج، نسب، نسل
race, strain, descent, blood, pedigree, phylum, issue, stirps
سباق، عرق، سلالة، مسابقة، سباق الرئاسة، ركض، سباق الخيل، ذرية، عدو، سباق العدو، شوط، أصل، سباق الحواجز، مباراة، الهواء المزاح، نكهة، دفق، سابق، تسابق مع، شارك في سباق، مشى بسرعة، نقل بسرعة
ırk
course
wettrennen
carrera
gara
مسابقه، قوم، دور، زور، کشش، تقلا، کوشش، کشیدگی عضله، نزول، هبوط، سرازیری، خون، مزاج، نسبت، نیرو، شجره نامه، ریشه، اشتقاق، راسته، قبیله، اجداد، شماره، موضوع، نشریه، نسخه، عمل