نمایشگر
licenseمعنی کلمه نمایشگر
معنی واژه نمایشگر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | representative, showman, display | ||
عربی | ممثل، مندوب، الوكيل، نائب، ممثل ل، صفة، الناطق بإسم، وكيل، تمثيلي، نيابي، نموذجي | ||
ترکی | görüntülemek | ||
فرانسوی | afficher | ||
آلمانی | anzeige | ||
اسپانیایی | mostrar | ||
ایتالیایی | schermo | ||
مرتبط | نماینده، نمایش دهنده، ادم چاخان، تبلیغات چی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "نمایشگر" در زبان فارسی به معنای دستگاهی است که اطلاعات را به صورت بصری نمایش میدهد، مانند تلویزیون، مانیتور یا پروژکتور. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، به نکات زیر توجه کنید:
به یاد داشته باشید که استفاده صحیح از کلمات و رعایت نکات نگارشی به وضوح و جذابیت نوشتههای شما کمک میکند. | ||
واژه | نمایشگر | ||
معادل ابجد | 621 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
معادل انگلیسی | monitor | ||
مرتبط با | رایانه و فنّاوری اطلاعات | ||
نقش دستوری | اسم | ||
آواشناسی | namAyeSgar | ||
الگوی تکیه | WWWS | ||
شمارگان هجا | 4 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی نمایشگر | ||
پخش صوت |
صفحۀ نمایش رایانه کلمه "نمایشگر" در زبان فارسی به معنای دستگاهی است که اطلاعات را به صورت بصری نمایش میدهد، مانند تلویزیون، مانیتور یا پروژکتور. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، به نکات زیر توجه کنید: املا: کلمه "نمایشگر" به صورت یکجا و بدون فاصله نوشته میشود. نحوهی استفاده در جملات: این کلمه میتواند به عنوان اسم اصلی یا اسم وصفی در جملات استفاده شود. به عنوان مثال: علامتگذاری: اگر "نمایشگر" در جملات پرسشی یا فعلی به کار میرود، باید به قواعد علامتگذاری توجه کنید: جمع بستن: برای جمع بستن "نمایشگر" از "ها" استفاده میشود. به عنوان مثال: تطابق با فعل: در جملاتی که "نمایشگر" فاعل یا مفعول است، فعل باید با آن هماهنگ باشد: به یاد داشته باشید که استفاده صحیح از کلمات و رعایت نکات نگارشی به وضوح و جذابیت نوشتههای شما کمک میکند.
representative, showman, display
ممثل، مندوب، الوكيل، نائب، ممثل ل، صفة، الناطق بإسم، وكيل، تمثيلي، نيابي، نموذجي
görüntülemek
afficher
anzeige
mostrar
schermo
نماینده، نمایش دهنده، ادم چاخان، تبلیغات چی