نمایندگی
licenseمعنی کلمه نمایندگی
معنی واژه نمایندگی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- آژانس، شعبه 2- وكالت 3- كارگزاري | ||
انگلیسی | representation, delegation, agency, deputation, legation, attorney, delegacy, solicitorship | ||
عربی | التمثيل، تمثيل، ممثلية، تصوير، بيان، نيابة، شكوى، توضيح، احتجاج، إنابة، تمثيل مسرحي، صورة | ||
ترکی | temsil | ||
فرانسوی | représentation | ||
آلمانی | darstellung | ||
اسپانیایی | representación | ||
ایتالیایی | rappresentazione | ||
مرتبط | نمایش، نماینده، ارائه، نیابت، تمثال، وکالت، هیات نمایندگان، وساطت، ماموریت، دفتر نمایندگی، خبر گزاری، هیئت نمایندگی، سفارت، اری، ایلچی گری، وزارت مختار، وکیل، وکیل مدافع، انتخاب، هیئت نمایندگان، فروشندگی، اصلاح فیما بین | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "نمایندگی" در زبان فارسی به معنای نمایندهگی یا نماینده بودن است و به طور کلی از ساختار زیر پیروی میکند:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "نمایندگی" به درستی و به شکل مؤثری در متنها و گفتگوها استفاده کرد. | ||
واژه | نمایندگی | ||
معادل ابجد | 185 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
مرتبط با | مشترک حمل ونقل | ||
نقش دستوری | اسم | ||
مختصات | (نُ یا نَ یَ دِ) (حامص .) | ||
آواشناسی | namAyandegi | ||
الگوی تکیه | WWWWS | ||
شمارگان هجا | 5 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی نمایندگی | ||
پخش صوت |
← دفتر نمایندگی کلمه "نمایندگی" در زبان فارسی به معنای نمایندهگی یا نماینده بودن است و به طور کلی از ساختار زیر پیروی میکند: ساختار کلمه: "نمایندگی" از دو بخش "نمای" و "ندگی" ساخته شده است. "نمای" به معنای نشان دادن یا نمایش دادن و "ندگی" به عنوان پسوند است که به معنی داشتن ویژگی یا حالت است. نحوه استفاده: این کلمه معمولاً به عنوان اسم به کار میرود و میتواند به مواردی چون نمایندگی یک برند، سازمان یا خدمات اشاره داشته باشد. قواعد نگارشی: با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "نمایندگی" به درستی و به شکل مؤثری در متنها و گفتگوها استفاده کرد.
1- آژانس، شعبه
2- وكالت
3- كارگزاري
representation, delegation, agency, deputation, legation, attorney, delegacy, solicitorship
التمثيل، تمثيل، ممثلية، تصوير، بيان، نيابة، شكوى، توضيح، احتجاج، إنابة، تمثيل مسرحي، صورة
temsil
représentation
darstellung
representación
rappresentazione
نمایش، نماینده، ارائه، نیابت، تمثال، وکالت، هیات نمایندگان، وساطت، ماموریت، دفتر نمایندگی، خبر گزاری، هیئت نمایندگی، سفارت، اری، ایلچی گری، وزارت مختار، وکیل، وکیل مدافع، انتخاب، هیئت نمایندگان، فروشندگی، اصلاح فیما بین