بارش
licenseمعنی کلمه بارش
معنی واژه بارش
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| مترادف | 1- باران، مطر 2- باريدن | ||
| انگلیسی | precipitation, rainfall, rain, downfall | ||
| عربی | هطول، ترسيب، ترسب، تعجيل، تهور، تطويح، تسرع، سرعة عظيمة، تساقط | ||
| ترکی | yağmur | ||
| فرانسوی | pluie | ||
| آلمانی | regen | ||
| اسپانیایی | lluvia | ||
| ایتالیایی | piovere | ||
| مرتبط | ته نشینی، تسریع، شتاب، عجله، دست پاچگی، بارندگی، سقوط، افت، زوال، انحطاط، ریزش، بار | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بارش" در زبان فارسی به معنی ریزش باران، برف یا هر نوع بارش دیگر است و معمولاً به عنوان اسم استفاده می‌شود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی مرتبط با آن، به نکات زیر توجه کنید:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "بارش" به درستی و به طرز نگارشی صحیح استفاده کنید. | ||
| واژه | بارش | ||
| معادل ابجد | 503 | ||
| تعداد حروف | 4 | ||
| تلفظ | bāreš | ||
| معادل انگلیسی | precipitation | ||
| مرتبط با | علوم جَوّ | ||
| نقش دستوری | اسم | ||
| ترکیب | (اسم مصدر) | ||
| مختصات | (رِ) (اِمص .) | ||
| آواشناسی | bAreS | ||
| الگوی تکیه | WS | ||
| شمارگان هجا | 2 | ||
| منبع | واژه‌های مصوّب فرهنگستان | ||
| نمایش تصویر | معنی بارش | ||
| پخش صوت | |||
1. ذرات آبی که به هر شکل و اندازه به حالت مایع یا جامد در جوّ تشکیل شود و به سطح زمین ریزد 2. مقدار آبی که در دورۀ زمانی مشخص در محل معینی از زمین ریزش کند کلمه "بارش" در زبان فارسی به معنی ریزش باران، برف یا هر نوع بارش دیگر است و معمولاً به عنوان اسم استفاده می‌شود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی مرتبط با آن، به نکات زیر توجه کنید: نحوه نوشتار: "بارش" به صورت صحیح نوشته می‌شود و در نوشتار رسمی یا علمی باید به همین شکل استفاده شود. تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه /bɒːˈreʃ/ است، که در محاوره‌های غیررسمی ممکن است به گونه‌های متفاوتی تلفظ شود، اما در متن‌های نوشتاری باید از تلفظ استاندارد استفاده کرد. جنس و عدد: "بارش" یک اسم غیرقابل شمارش است، بنابراین نمی‌توان آن را به صورت جمع (بارش‌ها) به کار برد. به جای آن میتوانید از عبارات جایگزین مانند "انواع بارش" یا "پدیده‌های بارشی" استفاده کنید. فعل‌ها و صفت‌های مرتبط: "بارش" معمولاً با فعل‌هایی مانند "اتفاق افتادن"، "بودن" و "در حال بارش" به کار می‌رود. مثلاً: "امروز بارش باران اتفاق افتاد" یا "بارش برف در کوهستان باعث زیبایی منظره شد." با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "بارش" به درستی و به طرز نگارشی صحیح استفاده کنید.
1- باران، مطر
2- باريدن
precipitation, rainfall, rain, downfall
هطول، ترسيب، ترسب، تعجيل، تهور، تطويح، تسرع، سرعة عظيمة، تساقط
yağmur
pluie
regen
lluvia
piovere
ته نشینی، تسریع، شتاب، عجله، دست پاچگی، بارندگی، سقوط، افت، زوال، انحطاط، ریزش، بار
