نیام
licenseمعنی کلمه نیام
معنی واژه نیام
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | پوشش، غلاف | ||
انگلیسی | pod, scabbard, sheath, legume, tunic, case, i'm not | ||
عربی | جراب، حجيرة الوقود في الطائرة، حجرة في منطاد، غلاف البيض، قرن الفول، القرنة غلا ف البسلة، تقرن البسلة ونحوها، إنتزع البزور | ||
ترکی | niamh | ||
فرانسوی | niamh | ||
آلمانی | niamh | ||
اسپانیایی | niamh | ||
ایتالیایی | niamh | ||
مرتبط | پوسته محافظ، پوست برونی، قوزه پنبه، پا، غلاف شمشیر، حفاظ، پوش، جلد، مهبل، بنشن، بقولات، سبزی، گیاه خوردنی، لباس کوتاه، کت کوتاه سربازان انگلیس، بلوزیا کت کوتاه کمربند دار، مورد، پرونده، حالت، محفظه، قضیه، نیا، نی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "نیام" در زبان فارسی به نوعی به مفهوم "عدم آمدن" یا "معنی آمدن" اشاره دارد. برای نگارش صحیح و اصولی این کلمه، توجه به چند نکته زیر ضروری است:
با رعایت این نکات، میتوان به درستی و با صحت کلمه "نیام" را در نوشتار فارسی به کار برد. | ||
واژه | نیام | ||
معادل ابجد | 101 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | niyām | ||
معادل انگلیسی | legume | ||
مرتبط با | زیستشناسی- علوم گیاهی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: niyām] | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | niyAm | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی نیام | ||
پخش صوت |
نوعی میوۀ خشک شکوفای یکبرچهای که در هنگام رسیدن با دو شکاف باز میشود کلمه "نیام" در زبان فارسی به نوعی به مفهوم "عدم آمدن" یا "معنی آمدن" اشاره دارد. برای نگارش صحیح و اصولی این کلمه، توجه به چند نکته زیر ضروری است: نویسههای همزه: در نوشتار فارسی، توجه به کاربری همزه در برخی کلمات اهمیت دارد. "نیام" خود به کار همزه نیاز ندارد. نویسه مُصوّته: کلمه "نیام" دارای حروف مصوته است که باید به دقت تلفظ شوند. "ی" و "م" در انتهای کلمه باید به وضوح بیان شوند. جدا یا متصل نوشتن: کلمه "نیام" به طور جدا نوشته میشود و با هیچ پسوند یا پیشوند دیگری ترکیب نمیشود. تلفظ صحیح: تلفظ صحیح این کلمه به صورت "نیام" است و از این لحاظ باید به تلفظ صحیح آن توجه شود. با رعایت این نکات، میتوان به درستی و با صحت کلمه "نیام" را در نوشتار فارسی به کار برد.
پوشش، غلاف
pod, scabbard, sheath, legume, tunic, case, i'm not
جراب، حجيرة الوقود في الطائرة، حجرة في منطاد، غلاف البيض، قرن الفول، القرنة غلا ف البسلة، تقرن البسلة ونحوها، إنتزع البزور
niamh
niamh
niamh
niamh
niamh
پوسته محافظ، پوست برونی، قوزه پنبه، پا، غلاف شمشیر، حفاظ، پوش، جلد، مهبل، بنشن، بقولات، سبزی، گیاه خوردنی، لباس کوتاه، کت کوتاه سربازان انگلیس، بلوزیا کت کوتاه کمربند دار، مورد، پرونده، حالت، محفظه، قضیه، نیا، نی