همبود
licenseمعنی کلمه همبود
معنی واژه همبود
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | simultaneous, correct | ||
عربی | متزامن في وقت واحد، متواقت في وقت واحد، حادث في وقت واحد، متزامنة | ||
ترکی | beraberlik | ||
فرانسوی | unité | ||
آلمانی | zusammengehörigkeit | ||
اسپانیایی | unión | ||
ایتالیایی | solidarieta | ||
مرتبط | هم زمان، مقارن، همزبان، چند مجهولی، باهم واقع شونده | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «همبود» به معنای «همراهی» یا «همزیستی» به کار میرود و معمولاً در متون رسمی و ادبی استفاده میشود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه پرداخته میشود:
مثال: «در جوامع مختلف، همبود انسانها نقش بسزایی در ایجاد فرهنگ و هویت اجتماعی دارند.» اگر سوال خاصی درباره این کلمه دارید یا نیاز به مثالهای متفاوت یا توضیحات بیشتری هستید، لطفاً بفرمایید. | ||
واژه | همبود | ||
معادل ابجد | 57 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
معادل انگلیسی | association | ||
مرتبط با | باستان شناسی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
آواشناسی | hambud | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی همبود | ||
پخش صوت |
پیوستگی دو یا چند یافتۀ باستانی، اعم از دستساخته و بومساخته و پدیدار، که به همراه یکدیگر و معمولاً در یک بستره یافت میشوند کلمه «همبود» به معنای «همراهی» یا «همزیستی» به کار میرود و معمولاً در متون رسمی و ادبی استفاده میشود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه پرداخته میشود: معنی و کاربرد: کلمه همبود به معنای همراهی یا همزیستی به کار میرود و میتواند در متون علمی، ادبی و فلسفی استفاده شود. جنس و نوع کلمه: «همبود» یک اسم است و میتواند به عنوان فاعل یا مفعول در جملات استفاده شود. جمعسازی: این کلمه به صورت «همبودها» در جمع استفاده میشود. ترکیبها: میتوان از این کلمه در ترکیب با دیگر واژهها استفاده کرد، مثل «همبود اجتماعی» یا «همبود فرهنگی». مثال: «در جوامع مختلف، همبود انسانها نقش بسزایی در ایجاد فرهنگ و هویت اجتماعی دارند.» اگر سوال خاصی درباره این کلمه دارید یا نیاز به مثالهای متفاوت یا توضیحات بیشتری هستید، لطفاً بفرمایید.
simultaneous, correct
متزامن في وقت واحد، متواقت في وقت واحد، حادث في وقت واحد، متزامنة
beraberlik
unité
zusammengehörigkeit
unión
solidarieta
هم زمان، مقارن، همزبان، چند مجهولی، باهم واقع شونده