واماندگی
licenseمعنی کلمه واماندگی
معنی واژه واماندگی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | خستگي، درماندگي، عقب ماندگي، فرسودگي | ||
انگلیسی | failure, lag, rearness | ||
عربی | فشل، إخفاق، قصور، عجز، ضعف، إفلاس، خيبة، تعب، تخلف عن القيام بكذا، شخص مخفق، بالفشل | ||
ترکی | geriye kalan | ||
فرانسوی | restant | ||
آلمانی | übrig | ||
اسپانیایی | restante | ||
ایتالیایی | residuo | ||
مرتبط | شکست، خرابی، عدم موفقیت، قصور، کوتاهی، تاخیر، عقب ماندگی، کندی، پس افت، لنگی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "واماندگی" در زبان فارسی به معنای تأخیر یا ماندهگی است. این واژه از ترکیب "واماندن" و پسوند "-گی" ساخته شده است. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و نکات مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوان به درستی از کلمه "واماندگی" در نوشتار و گفتار استفاده کرد. | ||
واژه | واماندگی | ||
معادل ابجد | 132 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
تلفظ | vāmāndegi | ||
معادل انگلیسی | stall | ||
مرتبط با | حمل ونقل هوایی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (حاصل مصدر) | ||
مختصات | (دِ) (حامص .) | ||
آواشناسی | vAmAndegi | ||
الگوی تکیه | WWWS | ||
شمارگان هجا | 4 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی واماندگی | ||
پخش صوت |
وضعیتی که به دلیل تغییر عمده در جریان سیال اطراف ماهیوار رخ میدهد و باعث جدایی کامل لایۀ مرزی از سطح فوقانی و کاهش عمدۀ نیروی بَرار میشود کلمه "واماندگی" در زبان فارسی به معنای تأخیر یا ماندهگی است. این واژه از ترکیب "واماندن" و پسوند "-گی" ساخته شده است. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و نکات مربوط به این کلمه اشاره میکنم: نوشتار صحیح: کلمه "واماندگی" همواره به این شکل نوشته میشود و باید دقت کرد که آن را به شکلهای نادرست مانند "واماندگی" یا "واماندگی" ننویسیم. تلفظ: این کلمه به صورت "وَا (با فتحه) ماندگی" تلفظ میشود که در آن "واماندن" به گونهای صحیح ادا شود. جایگاه در جمله: "واماندگی" معمولاً به عنوان اسم به کار میرود و میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا مضافالیه مورد استفاده قرار گیرد. نوع کلمه: "واماندگی" یک اسم انتزاعی است و به حالت یا نوع خاصی از وضعیت اشاره دارد. با رعایت این نکات، میتوان به درستی از کلمه "واماندگی" در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
خستگي، درماندگي، عقب ماندگي، فرسودگي
failure, lag, rearness
فشل، إخفاق، قصور، عجز، ضعف، إفلاس، خيبة، تعب، تخلف عن القيام بكذا، شخص مخفق، بالفشل
geriye kalan
restant
übrig
restante
residuo
شکست، خرابی، عدم موفقیت، قصور، کوتاهی، تاخیر، عقب ماندگی، کندی، پس افت، لنگی