ورآمدن
licenseمعنی کلمه ورآمدن
معنی واژه ورآمدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | cleave, ferment, coming | ||
عربی | انفسخ، انفلع، تشقق، تعلق، شق، اخترق، انشق، إلتصق ب، خلص، فلع، مقاطع | ||
مرتبط | شکافتن، پیوستن، قطع کردن، جدا کردن، شکستن، ور امدن، ترش شدن، مخمرشدن، برانگیزاندن، تهییج کردن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ورآمدن" یکی از ترکیبات فعلهای فارسی است که به معنای "به وقوع پیوستن"، "به وجود آمدن" یا "پیدا شدن" به کار میرود. این کلمه به شکلهای مختلفی میتواند در جملات مورد استفاده قرار گیرد. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید از کلمه "ورآمدن" به درستی و با دقت در نوشتار فارسی خود استفاده کنید. | ||
واژه | ورآمدن | ||
معادل ابجد | 301 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | var[']āmadan | ||
معادل انگلیسی | proving, proofing | ||
مرتبط با | علوم و فنّاوری غذا | ||
ترکیب | (مصدر لازم) [عامیانه] | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی ورآمدن | ||
پخش صوت |
افزایش حجم خمیر در نتیجۀ به وجود آمدن گاز و تشکیل حباب در بافت آن براثر ترکیبات شیمیایی یا تخمیر کلمه "ورآمدن" یکی از ترکیبات فعلهای فارسی است که به معنای "به وقوع پیوستن"، "به وجود آمدن" یا "پیدا شدن" به کار میرود. این کلمه به شکلهای مختلفی میتواند در جملات مورد استفاده قرار گیرد. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: استفاده در جملات: کلمه "ورآمدن" معمولاً در جملات توصیفی و بیانی به کار میرود. به عنوان مثال: تناسب با زمان: این کلمه میتواند در زمانهای مختلف (ماضی، مضارع، امر) به کار رود: قاعدههای نوشتاری: در هنگام نوشتن این کلمه، به نکات زیر توجه کنید: با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید از کلمه "ورآمدن" به درستی و با دقت در نوشتار فارسی خود استفاده کنید.
cleave, ferment, coming
انفسخ، انفلع، تشقق، تعلق، شق، اخترق، انشق، إلتصق ب، خلص، فلع، مقاطع
شکافتن، پیوستن، قطع کردن، جدا کردن، شکستن، ور امدن، ترش شدن، مخمرشدن، برانگیزاندن، تهییج کردن