بازدار
licenseمعنی کلمه بازدار
معنی واژه بازدار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | inhibitor, operating | ||
عربی | المانع، كابح، الصاد عامل يبطئ النشاط الكيميائي | ||
ترکی | engellenmiş | ||
فرانسوی | inhibé | ||
آلمانی | gehemmt | ||
اسپانیایی | inhibido | ||
ایتالیایی | inibito | ||
مرتبط | جلوگیری کننده، مانع شونده | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بازدار" به معنای جلوگیری کردن یا ممانعت از انجام کاری است. در نوشتار فارسی، قواعد و نکات نگارشی زیر را میتوان برای این کلمه در نظر گرفت:
با رعایت این نکات، میتوانید استفاده صحیح و مؤثری از کلمه "بازدار" در متون خود داشته باشید. | ||
واژه | بازدار | ||
معادل ابجد | 215 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | bāzdār | ||
معادل انگلیسی | barrier | ||
مرتبط با | علوم نظامی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم، صفت فاعلی) [قدیمی] | ||
آواشناسی | bAzdAr | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی بازدار | ||
پخش صوت |
موانعی که برای تقلیل سرعت یا توقف هواپیما بر روی باند پرواز یا ناو هواپیمابر ایجاد شود کلمه "بازدار" به معنای جلوگیری کردن یا ممانعت از انجام کاری است. در نوشتار فارسی، قواعد و نکات نگارشی زیر را میتوان برای این کلمه در نظر گرفت: نوشتن درست: کلمه "بازدار" باید به درستی و بدون اشتباهات املایی نوشته شود. قیدهای مرتبط: این کلمه معمولاً با قیدها و پیشوندهای مختلف استفاده میشود. به عنوان مثال، "بازدارنده"، "بازدارندگان" و ... . توافق با فاعل و مفعول: در جملات، "بازدار" میتواند به عنوان فعل یا اسم استفاده شود و باید با فاعل و مفعول جملات متناسب باشد. مثلاً "این قانون بازدارنده است." استفاده از عبارات وابسته: در جملات پیچیدهتر، میتوان از عبارات وابسته برای توضیح بیشتر در مورد "بازدار" استفاده کرد. مثلاً "اقدامات بازدارنده دولت در برابر تخلفات." با رعایت این نکات، میتوانید استفاده صحیح و مؤثری از کلمه "بازدار" در متون خود داشته باشید.
inhibitor, operating
المانع، كابح، الصاد عامل يبطئ النشاط الكيميائي
engellenmiş
inhibé
gehemmt
inhibido
inibito
جلوگیری کننده، مانع شونده